سلام
اطلاعات بازی:
Ubisoft
Ubisoft Montreal
Fantasy Action Adventure
Releaseec 2 . 2008
ESRB:Teen
بالاخره نسخه ی جدید POP همان طور که انتظار می رفت با نو آوری های بسیار عرضه شد . می توان گفت یکی از قویترین بازی ها از لحاظ داستانی سری بازی های POP بوده است که مخصوصا برای ما ایرانی ها دلچسب تر است . یکی از مهمترین پتانسیل های یک بازی خوب داشتن داستانی خوب است که این بازی از گونه بازی هاییست که دارای داستانی قوی می باشد .

به سراغ داستان بازی می رویم و آن را بررسی میکنیم . داستان بازی بیشتر در مورد اهورا مزدا و اهریمن و ... است که شاید مورد پسند همه ی بازی بازها نباشد . پس از شکست اهریمن پس از سال های دور نگهبانان معبد درخت زندگی کاهش پیدا می کنند . یکی از شخصیت های جدید بازی Elika نام دارد که پدرش اثیر مشکلات روانی و مادرش در همان بچگی اش می میرد . زمانی می رسد که Elika هم پا به قدم مرگ می گذارد و پدرش مجبور می شود با اهریمن ارتباط پیدا کنید و او را نجات دهد . حال پدر Elika به اهریمن ملحق شده و او با این کار پدر مخالفت می کند . (Elika از نسل نگهبانان است) . به سراغ روند بازی می رویم . Elika با شاهزاده ای آشنا می شود که به دنبال الاقش می گردد و او در نبردی Elika را نجات می دهد و Elika پس از اعتماد به او داستان را برایش تعریف کرده و ...

به سراغ مباحث گرافیکی می رویم . خوب گرافیک این نسخه نسبت به نسخه های پیشین تغییر جالب و چشم گیری داشته است ! برای ساخت بازی از موتور Scimitar استفاده شده که Update یافته است . گرافیک بازی به قول خودمون کارتونی (Cel-Shaded) شده و این بد نیست اما شاید مورد پسند همه نباشد . نور پردازی واقعا به صورت عالی انجام شده ولی باز هم در کل دارای مشکلات و باگ هایی است که پس از گذشت چهار نسخه از این بازی هنوز مشکلات گرافیکی به طور کامل بر طرف نشده است . ولی در کل گرافیک بازی مورد پسند است .
صدا گذاری به طور مطلوب انجام شده مخصوصا در صحنه هایی که به صورت فارسی صحبت می کنند ولی باز هم از POP 4 انتظار بیشتری از لحاظ صداگذاری می رفت .
گیم پلی بازی تغییر بسیاری کرده است . دیگه از اون حرکات مخفیانه ی پرنس خبری نیست . صحنه های جنگ های تن به ده دیده نمی شود و جنگ ها به تک به تک محدود است . ولی در این بین نقاط قوتی نیز دارد و آن هم حرکات زیاد و متنوع پرنس است و علاوه بر آن همکاری های پرنس و Elika می باشد که روی این قسمت بسیار کار شده است و جالب به نظر می رسد . ولی با وجود تحسین های زیاد از سایت های مختلف گیم پلی بازی افت زیادی داشته و من یکی رو که راضی نکرد . به نکته ای اشاره می کنیم آن هم این است که باید در طی تمامی مراحل بازی نور هایی جمع آوری کرد که این خود از جذابیت بازی می کاهد !

در کل استیل پرنس خیلی نزدیک به به Altair است و این خود از دلایلی است که پس از مدتی بازی کردن موجب می شود بازی خسته کننده به نظر آید !
حرف آخر اینه که POP 4 آنطور که باید و شاید ظاهر نشد و ضعف های زیادی نسبت به نسخه های پیشین درون بازی دیده شده بود ولی بازی دارای نو آوری های زیادیست و در کل بازی ایست که می تواند برای یکی دو ماه شما را مشغول کند ! امیدوارم خشتون اومده باشه در ضمن داستان بازی رو هم گذاشتم برای دیدن اون روی داستان بازی کلیک کنید . به امید دیدار

داستان پرینس به اونجا رسید که پرینس وزیر رو نابود کرد و خنجر زمان رو به روح ملکه ی زمان سپرد تا به جزیره ی زمان برگردونده بشه.نیمه ی تاریک پرینس هم نابود میشه و در واقع پرینس از تمامی رنج و عذاب هایی که به خاطر آن استباه بچه گانه دچارش شده بود رها میشه.
در این نسخه هم همانند T2Tداستان با فرجام زندگی پرینس آغاز میشه.
یعنی جایی که پرینس با فرح ازدواج می کنه و پس از متحد کردن پرشیا و هند بابیلون رو مرکز فرمانروایی خودش قرار میده و پیشگوی خودش رو هم به عنوان وزیرش انتخاب می کنه.
داستان با خوبی و خوشی ادامه پیدا می کنه تا جایی که پرینس یه شب تو خواب میبینه که به کشورش حمله کردن و همه جا رو نابود کردن.
پرینس به خیال اینکه این خواب از اثرات ماجرای شن های زمانه توجهی به خواب نمی کنه.اما مدتی بعد پرینس متوجه میشه که نمی تونه بچه دار بشه و در واقع نسلش منقرض خواهد شد!!!
پرینس بعد از اینکه می بینه که حتی بزرگترین طبیب های بابیلون هم نمی تونن کاری براش بکنن متوجه میشه که خوابش بی ربط نبوده.به همین دلیل پیش وزیرش میره و خوابو براش تعریف می کنه.اما می بینه که وزیر یه هو آشفته و سرگردان به اینور و اونور می دود.وثتی تعبیر خوابشو از پیشگو می پرسه پیشگو بهش میگه که نفرین شن های زمان همچنان گریبانگیر کسی است که اونا رو آزاد کرده و این نفرین اینه که تو دیگه نمی تونی بچه دار بشی.
پرینس هم با شنیدن این سخنان سخت آشفته و مضطرب میشه و بدون هیچ هدفی سپاهی رو جمع آوری می کنه و به کشور همسایه ی ایران(که اسمی ازش برده نشده) که دشمن اصلی پرشیا بوده هم حمله می کنه.اما طبق خوابی که دیده بود شکست سختی می خوره و تا مرز جنون هم پیش می ره.
و پیشگو که می بینه هیچ راه دیگری برای کمک به پرینس نیست مجبور میشه راه حل اصلی رو به پرینس بگه.اون به پرینس میگه که باید شن های زمانو دوباره آزاد کنه تا طلسم از بین بره و اون قدرت باروریشو به دست بیاره.
اما پرینس که نمی خواست دوباره خودشو درگیر ماجرای شن های زمان کنه قبول نمی کنه.اما در این بین فرح که نسل پرینسو در حال نابودی می بینه و از طرف دیگه اضطراب و ناامیدی پرینس رو می بینه بهش اصرار می کنه تا بالاخره پرینس دوباره راضی میشه که شن های زمانو آزاد کنه.
پرینس و فرح با هم به سمت جزیره ی زمان حرکت می کنند تا خنجر زمانو که کلید آزاد کردن شن های زمانه رو به دست بیارن.اما بی خبر از اینکه اونا باید خنجرو از روح کایلینا که دوباره تحت تاثیر شن های زمان تبدیل به اون ملکه ی بدجنس شده بود بگیرند.
پرینس با ارتش قدرتمندی به سمت جزیره ی زمان پیش می ره که در بین راه و در حین جنگ هایی که با سربازهای تاریکی داشته تعداد زیادی از سپاهیانش کشته می شن و پرینس و فرح تقریبا تنها به جزیره ی زمان می رسند.
سربازان کایلینا هیچ آسیبی به پرینس نمی زنن و اونو راحت پیش خنجر زمان می برن...پرینس در اونجا مجبور میشه با روح کایلینا بجنگه که در این جنگ هم شکست می خوره و به ناچار مجبور میشه شرط کایلینا رو برای به دست آوردن خنجر قبول کنه.
یعنی زنشو بکشه تا بتونه شن ها رو آزاد کنه که البته در آن صورت کایلینا دوباره به همان دختر زیبا تبدیل می شد و با پرین ازدواج می کرد.
پرینس هم فریب می خوره و فرح رو به ته دره پرتاب می کنه و برای اینکه به چنگ کایلینا نیفته شبانه شن های زمان رو آزاد می کنه و به بابیلون بر می گرده...زمان به عقب بر میگرده و فرح زنده میشه و پرینس هم قدرت باروریشو به دست میاره.
پس از یک سال پرینس و فرح صاحب اولین فرزندشون که یک پسره میشن.
در شب تولد هفده سالگی پسر پرینس که مثل خودش قوی و انعطاف پذیره پرینس خواب می بینه که پسرش میمیره و پیشگو خوابشو اینجور تعبیر می کنه که یا پرینس یا پسرش تا یک سال بعد میمیرن.
پرینس باز هم آشفته میشه و این بار کایلینا خودشو به شکل یه پیرزن در میاره و یه معجون به فرح میده و بهش میگه که اونو تو غذای پرینس بریزه تا از این آشفتگی نجات پیدا کنه.
فرح هم این کارو می کنه و می بینه که پرینس در حالی که خون از همه جاش بیرون میاد به حال مرگ روی زمین افتاده.فرح هم که متوجه میشه که گول خورده شیشه ی سم رو سر میکشه و در کنار پرینس روی زمین می افته و هردو در کنار هم می میرند.... .
پس از مدتی که عزاداری مردم برای پرینس و فرح تموم میشه پرینس کوچک(پسر پرینس) تصمیم می گیره که به جزیره ی زمان برسه و انتقام پدر و مادرشو از کایلینا بگیره...این در حالیه که با شکافی که توی خط زمان افتاده پرینس دوباره خطر حمله ی داهاکا رو دنبال خودش احساس می کنه... .
پرینس کوچک در این داستان به یک باره با یک دختر که اتفاقا قصد انتقام گرفتن از پرینس بزرگو داشته(احتمالا دختر وزیر) آشنا میشه و بدون اینکه اسمشو به اون بگه تیروکمان مادرشو به اون میده و اونو با خودش همراه می کنه... .
