سفارش تبلیغ
صبا ویژن
                                                                                              
با توجه به محبوبیت این بازی دیگر نیاز به معرفی ندارد
همان طور که میدانید امسال با بازی های زیاد نقش آفرینی مواجه شدیم که بهنرین آنها را میتوان ابلیوین دانست البطه اگر بتوانیم ابلیوین را در دسته ی بازی های سبک RPG قرار دهیم.بازی Dark Messiah: Might & Magic نیز یک بازی تمام عیار هست که سبک نقش افرینی و اکشن را یدک میکشد.در واقع از جهاتی به سبک نقش آفرینی شباهت دارد و از جهاتی به اکشن مثلآ شما میتوانید چهره و تمام خصوصیات بازیکن خود را بسازید و یا از جادوهایی در بازی استفاده کنید همچنین میتوانید برای خود ? Race از? Race موجود در بازی را انتخاب کنید که آن ? ریس عبارتند از Warrior و Wizard و Assassin که هر کدام دارای یکسری مزایا و معایبی میباشند.که اینها همگی از خصوصیات سبک نقش افرینی هست اما گیم پلی بازی چیز دیگری را میگود.
بازی Dark Messiah: Might & Magic را میتوان رقیبی سرسخت برای Oblivion دانست همان طور که میدانید ابلیوین در دنیایی به نام ترمینل به وقوع میپیوست و حالا شما باید در دنیایی به مراتب وحشی تر و وحشتناک تراز ترمینال به نام آشان (ASHAN) بازی کنید.

داستان بازی را میتوان کلیشه ای ترین قسمت بازی دانست درواقع شما در نقش یک جوان به نام سارس باید جهان را از فساد و تباهی ای که گرفتارش شده است را نجات داده و از تحول بیش از حد جهان جلوگیری کنید.



بهتره بریم به سراغ گرافیک بازی:گرافیک بازی بسیار عالی کار شده و جای تعجب هم ندارد چون سازندگان بازی با همکاری شرکت Valve توانسته اند از موتور گرافیکی بازی هاف لایف ? بهره ببرند و تحول جهان زنده به مرده را بطور واضحی به شما مینمایانند بطوریکه شما در این بازی رنگ و بویی از زندگی را نخواهید دید تمام پنجره ها عنکبوتو شده هستند دیوار ها ترک برداشته و درها پوسیده شده اند در هر خانه ارک های خونخوار وجود دارند.یکی از زیبا ترین جلو های گرافیکی بازی افکت های تصویری امواج دریا و همچنین سایه های بازیست بطوریکه شما را غرق بازی میکند.
چهره ی شخصیت ها بسیار خوب کار شده است و تمام ریزه کاری های یک چهره ی طبیعی را دارا میباشد. در واقع هر چه از این گرافیک فوق الاعاده ی بازی بگوییم کم گفتیم.



فیزیک بازی باور نکردنی هست مثلآ شما میتوانید پل های چوبی بازی را بشکنید و دشمنانی را که بر روی آن قرار دارند را درون دریا بریزید.همچنین شما میتوانید از ساختمان های بلند مانند بازی پرنس بر روی دشمنان خود پریده و با یک ضربه ی جانانه دخل دشمنان را بیاورید و یا مانند بازی تامب رایدر از طناب های موجود در بازی آویزان شده و از یک مکان با پرشی بلند به مکانی دیگر بروید! در واقع شما از این جهت هیچ محدودیتی ندارید و بازی انعطاف پذیری فوق العاده ای دارد همچنین شما میتوانید تمام قسمت های پای خود را نیز ببینید که این امر امروزه در بعضی از بازیها رعایت نمیشود و هنگامی که موس را به طرف پایینگرفته میشود پای بازیکن دیده نمیشود انگار که بازیکن در هوا معلق است ولی این مهم در این بازی به خوبی رعایت شده است. ولی از آنجایی که از اخبار بازی بر میآی شما آنچنان هم آزاد نیستی چوند بازی بصورت مرحله ای هست ومراحل بازی نیز بسیار بزرگ و گسترده هستند.( البطه به نظر بنده بازیهایی که مرحله ای باشند باعث گیجی و سردرگمی در بازیکن نمیشوند)



گیم پلی بازی واقعآ عالیست. بازی بصورت اول شخص روایت میشود و تمام حرکات بازیکن بسیار نرم و حساب شده هست همچنین شما در طول بازی میتواند از تمام اسلحه های خود به بهترین وجه استفاده کنید مثلآ شما میتوانید علاوه بر شمشیر زدن همان شمشیر را مانند تیر کمان به طرف دشمن پرتاب کنید یا شمشیر خود را بصورت عمود درون شکم دشمنان فرو بکنید و کار آن را تمام کنید و یا اگر بصورت مخفیانه به پشت سر دشمن بروید میتوانید با یک ضربه ی چاقو به گردن دشمن مانند بازی Thief - Deadly Shadows کار آن را بسازید.
همانند بسیاری از بازیهای سبک نقش افرینی شما میتوانید از جادوهایی در بازی بهره ببرید که بسیاری از آنها را در بازی ابلیوین دیده اید مثل آتش و جرقه و بسیاری دیگر ولی یکی از جادوهای تازه ی بازی یخ زدن دشمنان هست که شما بدین ترتیب میتوانید با یک ضربه دشمن را بشکنید یا از پیشروی ان جلوگیری کنید.



هوش مصنوعی بازی فوق العاده هست مثلآ در بعضی از تریلرهای بازی دیده میشد که دو ارک به طرف شما میآیند که بلافاصله یکی از آنها به پشت شما حرکت میکند و به یکباره هر دو به سمت شما حمله ور میشوند و وقتی تعدادشان اندک میشوند یا یارانشان کشته میشوند فرار را بر قرار ترجیه میدهند.و یا در بعضی از صحنه ها ی بازی آنها پل را میشکنند تا شما در دره بیفتید بطوریکه شما فکر میکنید که انها دارای قوه ی تفکر هستند.
هنوز اطلاعت زیاد از موسیقی بازی در دست نیست ولی همانگونه که از تریلر های بازی بر میآید مشخص هست که عالی کار شده اند و بازیکن را در حال و هوای محیط بازی قرار میدهد مثلآ در مکان هایی که شما باید با مخفیکاری جلو بروید موسیقی بسیار آرام و در مواقع درگیری موسیقی تند و دلهره آو رپخش میشود همچنین صدای بهم خوردن شمشیرها و سپر ها و صدای جادوهای مختلف هم بسیار طبیعی هستند و هیچگونه باگی ندارند.



همان طور که در اوایل گفتم بازیهای زیاد هم سبک وجود دارند و حتی خواهند آمد ولی به نظر بنده بازی Dark Messiah: Might & Magic یک سر و گردن از هر لحاظ از بازیهای موجود بهتر خواهد شد البطه باید به انتظار بازی زیبای هم سبک یعنی Gothic 3 هم بود.در ضمن در بازی قسمت مولتی پلیر هم گنجانده شده است  http://www.ehsangame.parsiblog.com

+ نوشته شده در  چهارشنبه 87/6/6ساعت 1:33 عصر  توسط ehsan saberian |  نظر
                                                                                                    
بازی های نقش آفرینی بدون تردید محبوب ترین سبک حال حاضر دنیای بازی می باشد. استودیو های شرقی با سبک خاص نوبتی خود در این مورد به طور کامل با استودیو های غربی تفاوت دارند. استودیوهای غربی متعددی اقدام به ساخت بازی های نقش آفرینی کرده اند که تعداد بسیار کمی از این استودیو ها در این کار موفق بودند. شاید بتوان تنها دو استودیو غربی را نام برد که در برابر هجوم بازی های شرقی مقاومت کرده و سبک غربی خاص خود را پرورش داده اند و توانستند بازی هایی زیبا و قابل تقدیر را ارائه دهند. Blizzard با بازی بسیار معروف دیابلو و Bioware با 4 عنوان بسیار معروف خود یعنی: دروازه بالدرز، شبهای نوروینتر، جنگهای ستارگان برای PC و Jade Empire برای Xbox. البته این استودیو دو بازی نقش آفرینی دیگر را نیز در برنامه خود دارد، اولی Mass Effect برای 360 و دومی بازی Dragon Age برای PC.
بعد از اینکه ماکروسافت کنسول Xbox را به عنوان اولین کنسول خود به بازار عرضه کرد، استودیوی Bioware یکی از بهترین بازی های نقش آفرینی خود را که تا حدودی حالت اکشن در آن گنجانده شده بود برای این کنسول آماده کرد. اسم این بازی Jade Empire بود و در سال 2005 جوایز زیادی را برای Bioware به ارمغان آورد. برای مثال می توان به بهترین موسیقی سال 2005 اشاره کرد. بسیاری از طرفداران بازی های کامپیوتری نتوانستند این بازی زیبا را تجربه کنند، تا اینکه سرانجام استودیوی Bioware اعلام کرد این بازی در سال 2007 برای کامپیوتر پورت خواهد شد و استودیوی Gray Matter وظیفه پورت این بازی را بر عهده خواهد گرفت. طبق گفته استودیوی Bioware نسخه Xbox با نسخه PC تفاوت هایی دارد که برای مثال می توان به وجود چند دشمن جدید، قابلیت سیو تا 100 عدد (در حالی که در نسخه Xbox تنها قابلیت 5 سیو وجود داشت)، وجود چند تکنیک مبارزه ای جدید، بهبود گرافیک بازی، وجود رزولوشن 1600x1200.
در نسخه
Xbox بعد از اتمام بازی یک شخصیت به عنوان جایزه برای شما باز می شود ولی در نسخه PC این شخصیت از اول قابل دسترسی می باشد.


داستان JE در چین باستان رخ می دهد و تیم Bioware تمام سعی خود را برای پایبند بودن به فرهنگ و سنت های قدیمی چین به کار بسته است. برای اینکه زمان و مکان داستان به خوبی القاء شود، برخی از شخصیت های بازی به زبان Tho Fan که زبان چینی مخصوص آن دوران بوده است، حرف می زنند.طبق روال عادی تمام بازی های نقش آفرینی، شروع بازی با انتخاب شخصیت شروع می شود. در این قسمت یکی از نقاط ضعف بازی جلوه پیدا می کند. شخصیت های قابل انتخاب بسیار محدود بوده و این مسئله دست بازی باز را برای انتخاب شخصیت بسته گذاشته است. شما به هیچ عنوان نمی توانید شخصیت مورد نظر خود را Customize کنید و مجبور به انتخاب یکی از شخصیت های از پیش تعیین شده هستید که این مسئله برای طرفداران بازی های نقش آفرینی خوشایند نیست. شخصیت های بازی در 4 رده طبقه بندی می شوند : Fast - Magic – Balanced – Strong . در این طبقه بندی شما به راحتی می توانید به خوبی به ویژگی اصلی شخصیت خود پی ببرید.
در زیر به اختصار به معرفی شخصیت های این بازی می پردازیم:
1. Wu the Lotus Blossom
این شخصیت مونث می باشد و در رده بندی بازی جزء Balanced طبقه بندی شده است. این شخصیت به اندازه یک جنگجو قوی و سریع نیست ولی تعادلی در این شخصیت دیده می شود که این ویژگی به او اجازه می دهد به خوبی بر روی نقاط ضعف دشمن کار کند.

2. Furious Ming
این شخصیت مذکر می باشد و جزء رده Fast قرار گرفته است. Ming ممکن است قوی ترین شخصیت نباشد ولی می تواند با تمرکز بیشتری در مبارزان نسبت به دیگر شخصیت ها انجام دهد. ضربات او بسیار سریع می باشد.

3. Tiger Shen
این شخصیت مذکر می باشد و تنها شخصی است که در بازی جزء دسته Strong قرار گرفته است ( رده Strong شخصیت مونث ندارد ). قوی ترین شخصیت در بین شخصیت های بازی Tiger Shen می باشد. این شخصیت به جای سرعت و جادو از قدرت و نیروی خود برای مبارزه استفاده می کند. این شخصیت می تواند بیشتر از جنگجو یان دیگر آسیب وارد کند.

4. Radiant Jen Zi
شخصیتی مونث که در رده بندی بازی جزء دسته Fast قرار گرفته است. این شخصیت ممکن است خیلی قوی نباشد ولی تمرکز او در زدن ضربات خیلی بالا است. این شخصیت تا حدودی شبیه Ming می باشد.

5. Scholar Ling
شخصیتی مونث در گروه Magic . این شخصیت از نظرفیزیکی خیلی قوی نمی باشد. اما نیروی جادویی او بهترین وسیله برای افزایش توان او می شود.

6. Li The Prodigy
شخصیتی مذکر در رده Balanced. این شخصیت خیلی قوی نیست ولی تعادلی در او دیده می شود که به او در مبارزات کمک می کند.

7. Monk Zeng
شخصیتی مذکر جزء گروه Magic. این شخصیت در نسخه Xbox بازی در ابتدا وجود نداشته است ولی بعد از اتمام بازی به عنوان جایزه به شما داده می شود. ولی در نسخه PC این شخصیت در ابتدا وجود دارد. Zeng قوی نمی باشد ولی استفاده از جادو، توان او را افزایش داده است.


شما در بازی تنها می توانید یکی از این 7 شخصیت را انتخاب کنید و هیچ انتخاب دیگری ندارید.

داستان بازی بسیار جذاب و گیرا می باشد و در این نقد نمی توان تمام داستان این بازی را بیان کرد. شما برای اتمام بازی با وقایع و حوادث جالبی روبرو می شوید که تنها به کلیت داستان این بازی اشاره می کنیم.

سه برادر به نام های Sun Hai، Sun Li، Sun Kin بر سرزمین چین حکومت می کردند. برادر بزرگتر،Sun Hai امپراطور چین، Sun Li رئیس نیروهای نظامی حکومت و Sun Kin برادر کوچکتر و پادشاه آینده چین بود. در زمان حکومت Sun Hai خشکسالی ویران کننده ای در کشور چین رخ داد و سرزمین تحت امپراطوری دچار بحران شدیدی شد. اینخشکسالی 10 سال طول کشید و همه چیز برای نابودی امپراطوری Sun Hai در حال وقوع بود. اما ناگهان اتفاقی عجیب رخ می دهد، باران و آب مجددا به امپراطوری Sun Hai سرازیر می شود و امپراطوری از بحران نجات پیدا می کند. با این کار امپراطور Hai Sun احترام بسیاری برای خود بدست می آورد. هیچ کس نمی داند چگونه این اتفاق افتاده است و چگونه امپراطور Hai کشور را از خشکسالی نجات داده است!! در این راستا نقش Death’s Hand، دست راست امپراطور Hai برای رفع این مشکل بسیار بارز بود. Death’s Hand مردی که از سر تا پایش از زره پوشیده شده بود و هیچ کس نمی داند در پشت این زره چه کسی قرار دارد.

شما در یک مدرسه آموزش فنون رزمی بازی را شروع می کنید. این مدرسه در روستایی دور افتاده و در مرز سرزمین چین با نام Two Rivers قرار دارد. در شروع بازی با داستان، کنترل شخصیت، مهارت های آن و محیط بازی آشنا می شوید. استاد لی ( Li ) رئیس این مدرسه بوده و نکته جالب این است که بیشتر اعضای این مدرسه از گذشته خود بی خبرند و زمانی که کوچک بودند به این مدرسه آورده شده اند. . ناگهان اتفاقی می افتد و یک کشتی به سرزمین Two Rivers وارد می شود. فرمانده کشتی یک قاتل حرفه ای به نام لوتوس است، او بعد از یک درگیری با شما به کمک استاد لی کشته می شود در ادامه بازی استاد لی درباره سرنوشت شما و گذشته اش با شما صحبت می کند و شما متوجه می شوید، استاد مدرسه فنون رزمی، استاد لی، همان Sun Li رئیس نیروهای نظامی حکومت بوده است که الان در یک منطقه دور افتاده به عنوان استاد، به آموزش فنون رزمی می پردازد و هیچ کس از گذشته او باخبر نیست ولی او .... بعدا متوجه می شوید که لوتوس از طرف Death’s Hand به آنجا آمده است. یک خائن شما و روستای شما را لو می دهد و شما ناگهان روستای خود را در دود و آتش می بینید که همه چیز نابود شده است و خبری از استاد لی نیست. حال شما باید برای پیدا کردن استاد لی و گذشته خود و علل از بین رفتن خشکسالی وارد این بازی شوید.

بازی به صورت مرحله ای بوده و هر مرحله در یک نقشه کوچک از کل نقشه بازی رخ می دهد. شاید یکی از نقاط ضعف بازی کوچک بودن نقشه هر مرحله باشد به طوری که می توان به راحتی در عرض 5 تا 10 دقیقه کل نقشه هر مرحله را طی کرد. در صورتی که کل نقشه بازی، بسیار بزرگ و گسترده می باشد. در شکل زیر نقشه کل منطقه را مشاهده می کنید که برای مثال منطقه ای که شما در آن قرار دارید نشان داده شده است.

اگر دوست دارید از تمام داستان بازی آگاه شوید، بهترین کار شنیدن تمام دیالوگ های بازی است که با این کار به عمق داستان بازی پی خواهید برد. مدت زمان اتمام بازی کوتاه می باشد و شما می توانید در عرض 22-20 ساعت بازی را تمام کنید. نهایت لول شما در بازی 23 می باشد که این برای یک بازی RPG تا حدودی کم می باشد (در مقایسه با بازی هایی همچون Oblivion , NWN2 , Immortal Throne). البته این مدت زمان بسیار متاثر از دیالوگ های بازی است. بازی بسیار بر متن و دیالوگ استوار است و این مسئله بازی را از حالت عادی خارج کرده و گاهی اوقات دیالوگ های بازی بسیار طولانی بوده و شما را خسته می کند. و دوست دارید دیالوگ های بازی تمام شود. مثلا گاهی حدود 20 دقیقه دیالوگ در بازی رد و بدل می شود ولی شما برای فهمیدن کل داستان و وقایع اتفاق افتاده در بازی گوش دادن به این دیالوگ ها اجتناب ناپذیر است. در این بازی با دنیای ارواح نیز سرو کار دارید. بر اساس گفته بازی دنیای ارواح در زیر زمین وجود دارد و مردگان روح خود را در انجا می بینند و شما مبارزات زیادی را با این ارواح دارید.

توجه به اینکه این بازی از نسخه Xbox برای کامپیوتر پورت شده است، کنترل و حرکت دوربین بسیار خوب است و شما در بازی دچار مشکل نمی شوید. کنترل بازی متناسب بازی های اکشن – نقش آفرینی طراحی شده است و سعی شده است به خوبی بتوان بازی را با موس و کیبورد کنترل کرد. در بازی بر حسب موقعیت، نفراتی شما را همراهی می کنند. این افراد می توانند دو حالت حمایت کننده و حمله کننده داشته باشند که این دو مورد را می توانید در بازی تعریف کنید. نیروی کمکی موجود در بازی از نظر هوش مصنوعی خوب طراحی شده اند و این طور نیست که بود و نبودشان فرق چندانی نداشته باشد. در بازی تکنیک ها و روش های خاصی برای مبارزه وجود دارد و هر چقدر در بازی Level up شوید، روش های مبارزه ای جدیدی را کسب می کنید و می توانید هر روش مبارزه ای را که دوست داشتید انتخاب کنید و با روش مورد علاقه خود به مبارزه بپردازید. این روش ها بر حسب افزایش لول شما قابل Upgrade هستند و شما می توانید بر اساس افزایش صدمه (Damage Increase)، افزایش سرعت ( Speed Increase) و ... روش های مبارزه ای به کار برده در بازی را تقویت کرده و مبارزات بهتری داشته باشید. استفاده از روش های متفاوت در بازی، مبارزات را جذاب تر و زیباتر کرده است و دست شما را در نحوه زدن ضربات باز گذاشته است. شما در اجرای ضربات ترکیبی دچار مشکل نمی شوید به آسانی می توانید با موس ضربات خود را وارد کنید. یکی از کارهای مهم در مبارزات دفاع کردن و به موقع جاخالی دادن است. این مسئله به راحتی در بازی قرار گرفته است و می توانید بدون گم کردن دکمه ها و گیج شدن در بازی به دفاع پرداخته و به موقع جاخالی دهید. مبارزه سخت هم در بازی وجود ندارد شما تنها باید خوب دفاع کنید و خوب ضربه بزنید.
برای موفقیت در مبارزات و حتی در کل بازی باید بدانید ضربه زدن در چه زمانی و چگونه باید باشد. البته بعد از مدتی بازی کردن مبارزات یکنواخت و کسل کننده می شود و باید دیالوگ های طولانی بازی را گوش دهید و یک سری افراد را بکشید و مجددا دیالوگ گوش دهید. سیستم لول آپ شدن بازی بسیار خاص است و شاید برای اولین بار است که چنین سیستمی را می بینید. وجود دیالوگ های زیاد در بازی تا حدودی ریتم بازی را خراب کرده است و گیم پلی بازی را بسیار متاثر کرده است.
در داخل بازی سبد ها و صندوق هایی وجود دارد که در آن می توانید سکه و سنگ های قیمتی را پیدا کنید. با سکه های بدست آمده از داخل بازی می توانید به خرید وسایل مورد نیاز پرداخته و یا اجناس خود را بفروشید. سنگ های قیمتی هر کدام توانایی هایی را دارند و شما می توانید از قدرت این سنگ های قیمتی برای افزایش قدرت خود استفاده کنید.موسیقی جلوه خاصی به بازی داده است و شما از شنیدن موسیقی اولیه بازی سیر نمی شوید. این موسیقی کار Jack Wall، آهنگساز خوش سابقه، که در کارنامه خود بهترین موسیقی سال 2004 برای بازی Myst IV:Revelation کار استودیوی Ubi Montreal را دارد. به علت اینکه بازی در چین رخ داده است، تمام موسیقی بازی ریتمی شرقی دارد و سعی شده است برای مثال از فلوت به عنوان یک ساز خاص استفاده شود. البته این موسیقی بر حسب موقعیت شما در بازی تغییر می کند و در لحظاتی که مبارزه و درگیری در کار باشد این ریتم تند شده و در لحظاتی که دیالوگ در کار باشد این ریتم بسیار ملایم می شود. صدا گذاری بازی نیز خوب کار شده است و در هنگام مبارزه و صحبت ها به خوبی متوجه زحمتی که تیم صداگذاری برای درست جلوه دادن صدا کرده است می شوید.
گرافیک بازی برای یک بازی سال 2007 خوب است. معمولا بازی های استودیوی Bioware از کیفیت خوبی برخوردار است و تیم سازنده از تمام پتانسیل خود برای به تصویر کشیدن دقیق بازی استفاده می کند. در این بازی بیشتر از رنگ های گرم همچون: قرمز، صورتی، زرد، نارنجی و ... استفاده شده است چمن ها و علفزارها به خوبی در بازی حرکت می کنند و سعی شده است این حرکت ها به واقعیت نزدیک باشد. یکی از نقاط مثبت بازی، سینماتیک های ( Cinematic ) آن می باشد. از این نظر باید گفت Bioware سنگ تمام گذاشته است و از دیدن سینماتیک های میان بازی لذت می برید. البته تنظیمات گرافیکی بازی خیلی گسترده نیست ولی بازی کم و کاستی از این نظر ندارد. برخی از مراحل بازی خیلی خوب طراحی شده است بازی در مکان های مختلفی رخ می دهد و شما با انواع و اقسام دشمن ها روبرو می شوید. هیولاهایی شبیه وزغ، فیل، اسب و ... جنگل هایی زیبا و تاریک، باتلاق هایی مملو از آب، غارهایی تاریک با نورپردازی خوب را می توان در بازی دید. طراحی شخصیت ها در بازی قابل قبول است و سعی شده است صورت های کشیده مردم چین با موهای بلند به هم بافته و لباس های خاص آسیای شرقی در بازی به خوبی طراحی شود. البته در بازی شما ایراداتی را هم می بینید که می توان به نبود دور نمای خوب در این بازی اشاره کرد. در این بازی پویایی و جذابیت خوبی را نمی توان از دور دست مشاهده کرد. در بازی باگ هایی دیده می شود که تا کنون Bioware اقدام به رفع این باگ ها نکرده است البته این باگها آنقدر نیست که به بازی لطمه بزند ولی رفع این باگ ها هم به نظر لازم می آید.   http://www.ehsangame.parsiblog.com

+ نوشته شده در  چهارشنبه 87/6/6ساعت 1:30 عصر  توسط ehsan saberian |  نظر

               
کمابیش با نام بازی جاودانه Half-Life 2 آشنا هستیم. این بازی که به فاصله 6 سال از نسخه اول ، با دقت و وسواس خاص تیم بازی سازی شرکت Valve و با تاخیر روانه ی بازار شد عنوان برترین بازی سال 2004 را از آن خود کرد. کمتر گیمر حرفه ای هم پیدا می شود که این شاهکار را بازی نکرده باشد. Half-Life اول بیشتر از اینکه بخاطر تاریخ سازی اش مشهور باشد ، به دلیل اینکه استاندارد های معمول سبک اکشن اول شخص شوتر (First Person Shooter) را دگرگون کرد و اصولی را بنا نهاد که بعدا" اگر بازی اول شخص شوتر ی می خواست موفق باشد باید از آن اصول پیروی می کرد. گاهی این اصول در وجه هجوآمیز خود به مانند آنچه در سری Serious Sam دیدیم به مضحکه ای تبدیل می شد و گاهی بعضی از این استانداردها ضامن موفقیت یک بازی نام می گرفت. همانطور که گفتیم تیم بازیسازی Valve بعد از حدود 6 سال کار بر روی Half- Life 2 و با تاخیری که حسابی طرفداران این سری بازی را عذاب داد ، Half-Life 2 را روانه ی بازار کرد که با موفقیتهای بسیار چه در استقبال از این بازی توسط عموم گیمر ها و چه در جبهه منتقدین سر و پا مسلح (!) روبرو شد. نسخه دوم دیگر قصد تعریف اصول را بمانند نسخه اول نداشت بلکه آمده بود تا قدرت بی نظیر موتور فیزیکی Source Engine را به اثبات برساند. مطمئن باشید بیشتر از آنکه روند بازی ، روایت داستانی جذاب و گرافیک بشدت سینمایی این بازی نقش برگ برنده Valve را ایفا کند ، فیزیک بی نظیر بازی کار خودش را کرده بود.

بعد از مدتی که از عرضه این نسخه گذشت یک دموی قابل بازی کردن به نام Lost Coast منتشر شد که ربط زیادی به داستان هاف لایف 2 نداشت و بیشتر هدفی برای نشان دادن توانایی های سورس انجین در پردازش گرافیک و سایه زنی ها بود. پس از اینکه چند ماه گذشت ، بیشتر گیمر ها تصور کردند که نکند برای هاف لایف بعدی باید باز هم 6 سال صبر کنیم؟ تازه اگر دقت و وسواس والو در ساخت این بازی و عرضه دایرکت ایکس 10 را در نظر بگیریم ممکن است این زمان به بیشتر از 6 سال هم افزایش یابد! اما والو در برابر این پرسش ها اعلام کرد که یک Expansion Pack جدید به نام Aftermath را تا پایان سال 2005 روانه بازار خواهد کرد. انتظار ها کم کم داشت به سر می رسید که جریان اختلافات والو با Universal Vivendi ، ناشر این بازی به میان کشیده شد و پس از جایگزین شدن EA بجای Vivendi ، یک بمب خبری دیگر در پیش بود. هاف لایف جدید در سه قسمت به نام های Episode One ، Episode Two و Episode Three و بر روی شبکه آنلاین Steam عرضه خواهند شد! مشخصا" قصد والو از این کار ، جلوگیری از انتظار بیش از حد طرفداران و شروع اعتراض ها بوده است. والو مطمئن است که عرضه ی این 3 قسمت در وقفه ای 6 ماهه بعد از عرضه هر قسمت ، ترفند مناسبی برای راضی نگه داشتن طرفداران و منتقدان است. اما این روش معایب و مزایای دیگری هم دارد که در نقدمان از این بازی به آنها خواهیم پرداخت...


قسمتی برای نشان دادن ابعاد بعدی واقعه: شاید شما هم در اینکه هاف لایف 2 پایانی بسیار اعصاب خورد کن داشت با ما هم نظر باشید. پایان هاف لایف 2 مصادف می شد با یک انفجار بزرگ در مقر اصلی فرماندهی G-Man (ساختمان Citadel) و ظاهر شدن بدون پیش بینی Credit این بازی ، سرنوشت گوردون و الیکس را برای ما بصورت یک پرسش بزرگ مطرح می کرد ، اما از آنجا که هیچ کاری از والو بی دلیل انجام نمی شود با شروع Episode One برایمان مشخص می شود که والو قصد مانور بیش از حد بر روی وقایعی را دارد که بعد از آن انفجار پایانی هاف لایف 2 ، به ذهن هیچ گیمری خطور نمی کرد. این وقایع به ترتیب نسبتا" مناسبی از همدیگر در Episode One بازگو می شوند تا روند بازی شکل قبلی خود در هاف لایف 2 را بازیابد...

با شروع Episode One مشخص می شود که الیکس و گوردون توسط استاکر ها از آن انفجار بزرگ جان سالم به در برده اند. الیکس به کمک Dog (روبات دست آموز مکانیکی خود) گوردون را در زیر خرابه های ساختمان Citadel می یابد و روند بازی شروع می شود! ممکن است از این جمله تعجب کنید ولی هر چقدر هم تلاش کنید و سراغی از داستان در اپیزود اول بگیرید به مانند ما کمتر به نتیجه می رسید. اگر فکر می کنید روند رفتن گوردون و الیکس به نیروگاه زیرزمینی ، از کار انداختن هسته ی مرکزی نیروگاه برای نجات دادن City 17 از عواقب انفجار و چگونگی رسیدن گوردون و الیکس به نیروگاه و سپس رفتن به ایستگاه قطار قسمتی از داستان بسیار پیچیده هاف لایف است کاملا" در اشتباهید. اگر کل وقایع اپیزود یک را مبنای این مورد بگیریم که در این قسمت ، حداقل با کمی از داستان پیچیده این سری بازی آشنا می شویم به هیچ نتیجه ای نمی رسیم. مطمئن باشید نشان دادن حوادث بعد از انفجار ساختمان فرماندهی ، چهره ی خشک و پوسیده شهر که به یک بیابان زباله های الکترونیکی می نمایاند و لوکیشن های بعضا" تکراری که قبلا" در هاف لایف 2 دیده بودیم همگی در خدمت این هدف قرار گرفته اند که روند بازی برای ادامه دادن هاف لایف 2 موجود باشد! فقط هرز گاهی می توان به روایت داستان نسبتا" خوب موجود که در دیالوگ های الیکس می توان از آن سراغ گرفت بسنده کرد. بعضی عوامل بهبود یافتند ، بعضی ثابت می مانند و بعضی تکرار نمی شوند!

در مورد داستان که صحبت کردیم. حال به بحث گرافیکی و زیرمجموعه های این مورد بپردازیم. گرافیک اپیزود اول دقیقا" همان چیزی است که طرفداران انتظار داشتند یعنی همان گرافیک بهینه سازی شده هاف لایف 2 در دموی Lost Coast که قبلا" ارائه شده بود. پیوندی که در نورپردازی و سایه زنی این قسمت می بینیم را شاید تاکنون مشاهده نکرده ایم. خوشبختانه اگر بخواهیم برای مورد مثال بزنیم واقعا" دچار مشکل خواهیم شد زیرا در جای جای بازی این دو مورد بخوبی رعایت شده اند. برای تجسم بهتر سایه ی الیکس در محیط بیرونی و در هنگامی که از طریق مانیتور با پدرش صحبت می کند را با موقعی مقایسه کنید که در محیط داخلی نیروگاه و در حالی که چراغ روشنایی بالای اتاق واقع است و وی با دستگاه کار می کند و در آنجاست که متوجه حضور عامل ناپیدای ذرات محیطی موجود در محیط بیرونی و کار بسیار زیبای کارگردان هنری این بازی که حساب ذرات گرد و غبار بعد از انفجار ساختمان Citadel را هم کرده است می شوید. دیگر موردی که باید به آن اشاره کنیم انیمیشن/حالت های چهره و ویژگی های سینماتیک موجود در گرافیک بازی است. اگر دموی Lost Coast را بازی کرده باشید متوجه شباهت بیش از حد فن آوری که در تصویرگری چهره آن ماهیگیری که در ساحل گمشده دیدید با شخصیت G-Man در ابتدای اپیزود اول می شوید. اگر چهره G-Man در ابتدای هاف لایف 2 را بخاطر بیاورید متوجه تفاوت هایی خواهید شد. واقعیت اینست که HDR Rendering در Lost Coast و اپیزود اول بخوبی بهینه سازی شده و این بهینه سازی تا به آنجایی پیشرفت کرده که نه تنها گرافیک بازی را پایین نیاورده ، بلکه گرافیک را برای کارت گرافیک های ضعیف به گونه ای تعریف کرده است تا گرافیک محیط های بازی در کارت گرافیک های ضعیف تر هم کیفیت خود را به آن صورت از دست ندهد و قابل پردازش باشد. از طرف دیگر حالات و انیمیشن چهره شخصیتهای بازی ، کیفیت بهتری پیدا کرده و این مورد در کارت های گرافیکی قوی قابل تشخیص و مشاهده است. یکی از دوستان در باب گرافیک سینماتیک بازی گفته بود مانند این است که دارید یک فیلم سینمایی را بازی می کنید! خوشبختانه حقیقت هم جز این نیست. حرکات Dog و الیکس در طول بازی آنقدر نرم و طبیعی به نظر می رسند که جایی برای صحبت بیشتر باقی نمی گذارند. مثلا" اگر صحنه ای را بیاد بیاورید که با الیکس در بیرون از نیروگاه مشغول پیدا کردن وسیله ای برای رفتن به داخل نیروگاه می گردید و Dog ناگهان یک اتومبیل را از میان زباله ها پرتاب می کند ، شما جا خالی می دهید و الیکس که از این اتفاق شوکه شده ، Dog را مورد سرزنش قرار می دهد ؛ واقعا" به سینماتیک بودن فضاسازی بازی پی خواهید برد. البته موارد قابل ذکر برای این مورد به وفور در این بازی یافت می شوند.


یادتان نرود که صداگذاری خوب در این مورد بی تاثیر نبوده است. در موقعی که با آسانسور پایین می روید الیکس بعد از دیدن تکه آهن هایی که در حال ریزش هستند بخوبی شما را از خطر پیش آمده مطلع می کند. فریاد های وی و حرکاتش در حالی که در محفظه ی بچه استالکر ها گیر افتاده و باید نجاتش دهید بیش از حد طبیعی و واقع گرایانه نمود پیدا می کنند. متاسفانه آنچنان که از این بازی هم برمی آید جناب گوردون فریمن هنوز هم نمی خواهد زبان باز کند و کمی در مکالمات بازی از گفته های ارزشمند خود ، ما را بهره مند سازد! احتمالا" اگر این اتفاق به وقوع بپیوندد از تمام داستان هاف لایف سر در خواهیم آورد. معلوم نیست طراحان بازی در والو این مورد را به پایان کلی این سری بازی موکول کرده اند یا بالاخره در میان یکی از قسمت های بعدی این مورد محقق خواهد شد. بطور حتم برای جذابیت بیشتر داستان و کامل شدن روند شخصیت پردازی ، برآورده شدن این مورد ضروری به نظر می رسد.

انتظار نداشته باشید سلاح هایی که در طول بازی بدست می آورید متنوع باشند آن هم در حالی که فقط یک نوع دشمن جدید به بازی اضافه شده است! این دشمنان جدید همان زامبی های معروف هستند ولی با این تفاوت که مانند زامبی های قبلی شتاب حرکتی شان کم نیست ، به طرفتان می دوند و وقتی دو تیر به آنها بزنید عصبانی شده و در یک حرکت انتحاری گونه ، ضامن نارنجک را می کشند و به طرف شما حمله می کنند ! شایان ذکر است در صورت عدم برخورد به موقع با چنین خطری ، باید صبر زیادی برای انتظار بخاطر لودینگ طولانی CheckPoint قبلی داشته باشید!! اگر در طول بازی شاتگان یا اسلحه خودکار بدست آوردید مطمئن باشید که آنقدر مهماتشان کم پیدا هستند که برای مقابله با دشمنان گوناگون ، همان اسلحه جاذبه به عنوان بهترین گزینه باقی می ماند. خالی بودن جای وسیله نقلیه بشدت احساس می شود ، بخصوص وقتی بدانید وسایل نقلیه موجود در هاف لایف 2 تنها عواملی بودند که در روند بازی یک تنوع خوب ایجاد می کردند و از تکراری شدن مراحل جلوگیری می نمودند. همانگونه که در عنوان اشاره کرده ام "بعضی عوامل بهبود یافتند ، بعضی ثابت می مانند و بعضی تکرار نمی شوند". همانطور که حتما متوجه شده اید منظورمان از این عوامل ، عوامل موفقیت است.

یک First Person Thrower اصیل و شاید تاریخ ساز! هاف لایف 2: اپیزود یک بیشتر از آنکه یک FPS مدرن به نظر بیاید یک FPT مدرن است! دلیل جالب این مورد را هم فقط و فقط در جریان روند بازی می توانید تشخیص دهید. روند بازی در یک مورد خلاصه شده است و آن استفاده از اسلحه جاذبه در جهت هر کاری است که به ذهنمان نمی آید. اسلحه جاذبه می تواند گوی های انرژی را بگیرد و با قرار دادن آنها در دستگاه ، پل هایی را پیش روی شما قرار دهد ؛ اسلحه جاذبه می تواند وقتی بارانی از اشیای فلزی بر سرتان می بارد ، جان شما و الیکس را نجات داده و اشیا را به اطراف پرتاب کند ، اسلحه جاذبه نوع دشمن نمی شناسد و از سرباز های کمباین گرفته تا استالکر ها را گرفته و به اعماق دره ی نیروگاه زیرزمینی شهر پرتاب کند ، در گاراژ و مقابله با سیل انبوه دشمنان ، فقط اسلحه جاذبه است که می تواند سه اتومبیل را در روی سوراخها بگذارد تا از افزایش دشمنان جلوگیری کند و ... . می بینیم که اسلحه جاذبه جایگزین خوبی برای شاتگان و اسلحه خودکار که مهماتشان در کل بازی نایاب هستند می باشد. اما در این بین طراحان قسمت اکشن بازی یک مورد را از یاد برده اند. اینکه سبک یک بازی با چنین مشخصاتی اول شخص پرتابی (!) می شود نه اول شخص شوتر! متاسفانه تاکید بیش از حد سازندگان برای نشان دادن فیزیک بازی به وسیله اسلحه جاذبه باعث شده که روند بازی پیشتر از آنکه متنوع و جذاب به نظر برسد و به مانند هاف لایف 2 یکی از عوامل موفقیت بازی نام بگیرد ، تکراری ، خشک و انعطاف ناپذیر و یکی از عوامل منفی بازی در ذهن یک منتقد جلوه کند. البته اگر عاشق گرفتن اجسام و پرت کردن آنها به این طرف و آن طرف باشید مسلما" روند بازی در نظرتان شاهکار خواهد بود!


دیگر ایرادی که در سایت GameSpot طرفداران و منتقدین از آن گلایه مند بودند کوتاهی بیش از حد این بازی است. اپیزود اول را می توان در کمتر از 5 ساعت هم تمام کرد، البته اگر Expansion بودن این بازی را در نظر آوریم این حداقل زمان مفیدی بود که برای تمام کردن یک چنین بازی لازم است. البته ایراد های دیگری هم به بازی وارد است که منتقدان با توجه به ایراد های قبلی ، آنها را از یاد برده اند. از جمله اینکه شارژ اسلحه جاذبه برای اتمام یک Capture از 6 کپچر بازی هم جوابگو نیست و همیشه باید به دنبال دستگاه شارژ کننده باشید و زمانی که در جستجوی دستگاه شارژ و شارژ شدن اسلحه جاذبه می گذرد به افزایش زمان تمام کردن کلی بازی کمک کرده است و باعث شده اپیزود اول طولانی تر از آنچه که هست به نظر برسد. از طرف دیگر جایگاه های بازیابی توان و بسته های انرژی ، به قدری در گوشه و کنار مراحل و به وفور یافت می شوند که به روند بازی نقیصه ای غیرقابل جبران وارد کرده اند و آن آسان شدن بیش از حد اپیزود اول است. در قسمتی از بازی که گوردون در محفظه ی حامل بچه استالکر ها را می شکند و از آن به بیرون می پرد ، اگر کمی منتظر بمانید در کمال تعجب مشاهده می کنید که الیکس چگونه بر روی سر گوردون فرود میاید و این مورد گویای وجود سوتی های برنامه نویسی و اشکالات موتور فیزیکی این بازی است که البته به دلیل اینکه زرق و برق مراحل زیاد است خیلی به چشم نمی آیند. اگر باز هم به گوشه و کنار مراحل دقیق شویم می توانیم ایراد های دیگر اپیزود اول را بیشتر و بهتر بشناسیم ، ایراد هایی که نشان می دهد که والو ، گیمر های خوبی را برای تست کردن این بازی انتخاب نکرده است و این مورد حکایت از شتاب زدگی در روند ساخت اپیزود اول دارد.

اپیزود بعدی ، وقایعی که باز هم حسابشان را نکرده ایم: هاف لایف 2: اپیزود دوم در لیست بازی هایی که EA امسال منتشر می کند جایی ندارد. شاید این بازی در نیمه اول 2007 منتشر شود ، شاید هم دیرتر! دیگر به بد قولی های Valve عادت کرده ایم! زمزمه هایی هم به گوش می رسد مبنی بر اینکه Valve در تلاش است اپیزود سوم را برای عرضه در اواخر 2007 یا کریسمس 2008 آماده کند ولی قدر مسلم هنوز هیچ چیزی تایید اساسی نشده است. تریلری هم از اپیزود دوم منتشر شده که الیکس را در حالی که نشان می دهد که دستش به میله ای است و در آستانه ی سقوط از پرتگاهی قرار دارد و در همان اوضاع ناگوار گوردون را صدا می زند ، در ادامه جسم ظاهرا" بی جان وی بر روی تخته سنگی گذارده می شود ، در محیط جنگل اطرف City 17 هستیم ، دورنمای City 17 زیاد خوب به نظر نمی رسد و نشان از اتفاقاتی دیگر دارد... . باید صبر کرد و با پایان این سریال خواهیم دید که Valve برگ برنده اش را برای طرفداران و منتقدین آشکار خواهد کرد؟ این برگ برنده چیزی نیست جز داستان پیچیده و جذاب سری هاف لایف...       خداحافظ  http://www.ehsangame.parsiblog.com


+ نوشته شده در  چهارشنبه 87/6/6ساعت 1:24 عصر  توسط ehsan saberian |  نظر
                                            
جنگ جهانی دوم چه میدانید؟ شاید اگر این سوال را از گیمر ها بپرسند به طور مفصل تاریخچه ای را برای شما بگویند چون یکی از سوژه هایی که به خوبی خود را در میان بازیها جا کرده همین جنگ جهانی است. با استفاده از این سوژه تا به حال بازیهای بسیار موفقی ساخته شده اند که اکثرا بصورت اکشن اول شخص یا استراتژی بوده اند. شاید بهترین مثالها در سبک استراتژی برای جنگ جهانی دوم تا به حال عناوینی مانند Commandos و یا Panzers Phase 1 & 2 بوده اند. اما با ورود Company of Heroes ، به نظر میرسد که این لقب دیگر در اختیار Commandos و Panzers نیست !
سوژه ی این بازی همانطور که گفته شد درباره جنگ جهانی دوم است و به بصورت Real-Time Strategy دنبال میشود. داستان بازی در مورد عملیات بزرگ و با شکوه نرماندی است. عملیاتی که سربازان زیادی را در ساحل اوهاما به کام مرگ کشاند. اولین صحنه ی COH همین عملیات را نشان میدهد و سربازان وطن دوست بدن خود را در مقابل رگبارهای گلوله قرار میدهند تا از اشغال آلمان ها جلوگیری کنند. داستان بازی از عملیات نرماندی در سال 1944 آغاز میشود و تا چندین ماه بعد از آن ادامه پیدا میکند. این بازی به دلیل محدودیت وقایعی که به تصویر می کشد تنها دارای دو گروه اصلی از متحدین و متفقین یعنی آمریکا و آلمان می باشد که این خود کمی از تنوع بازی به مرور می کاهد.


گیم پلی بازی بسیار غنی است. شما مثل همه ی بازیهای استراتژی دارای یک Basement هستید که مقر نیرو های شماست. در این بازی منابع شما به 3 دسته ی کلی تقسیم میشوند:

مهمترین آنها Manpower است که به گونه ای نقش غذا را ایفا میکند. با این قدرت میتوانید نیرو تولید کنید. برای بدست اوردن این منابع باید مکانهای بیشتری را فتح کنید.
دومی
Munitions است که مهمات را شامل میشود و به کمک آن میتوانید تدارکات دفاعی و تهاجمی قوی تری را نشان دهید. برای بدست آوردن آن باید نقاط مهمات را تسخیر کنید.
و سومی
Fuel است که سوخت میباشد و برای ساخت و ساز به آن نیاز دارید. برای بدست آوردن آن باید مراکز سوخت را تسخیر کنید.

نیروهای بسیاری در این بازی حضور دارند که به معرفی آنها می پردازیم:
اولین گروه سربازان عادی یا
rifleman ها هستند که در خط مقدم میجنگند و همیشه برای کشته شدن آمادگی دارند ! آنها همچنین قادر به پرتاب نارنجک و کار گذاشتن بمب های ساعتی می باشند.
دومین گروه مهندس ها هستند که وظیفه ساخت و ساز را به عهده دارند. البته از آنها در جنگ نیز میتوان استفاده کرد. آنها میتوانند تدارکات دفاعی مانند سنگر و سیم خاردار و مین و تیر بار و توپ های ضد تانک و همچنین ساختمانهایی مانند سربازخانه برای تربیت سرباز ها و مرکز اسلحه و ساختمانهای مربوط به ماشینهای سنگین و سبک را بسازند.
گروه سوم تک تیر اندازها هستند که توانایی زدن اهدف دور را دارند و میتوانند نارنجک و بمبهای زمانی پرتاب کنند.
چهارمین گروه سربازان تیربار دار هستند که تیربار ها را حمل میکنند و در هر جا که مناسب بود آن را قرار میدهند.
و بالاخره پنجمین گروه توپ اندازها هستند که با خمپاره اندازهای دستی هدف های نزدیک و نسبتا دور مانند ساختمانها را نشانه گیری میکنند.
به این گروه ها، گروه سربازان یگان هوایی را هم اضافه کنید که با بیسیم زدن و در خواست کمک میتوانید در بعضی از مراحل آنها را با چتر در میدان نبرد ببینید.


در کل 3 نوع تانک مختلف در بازی وجود دارند که هر کدام قابلیت متفاوتی دارند. یکی از آنها به نام Sherman به خوبی میتواند با تانک های دیگر مبارزه کند و آنها را از بین ببرد. دو تانک دیگر Crocodile و M4 برای هدف قرار دادن ساختمانها و نیروها استفاده میشوند. همچنین Crocodile میتواند گلوله های آتشین شلیک کند و یا نارنجک دودزا تولید کند. وسایل سبک مانند Halftrackبرای جابجایی نیروها به کار میرود که یک تیربار نیز در بالای آن قرار دارد. Jeepکه یک وسیله سریع و ضعیف است که با تیربار کار میکند. و همچنین تانک های کوچکی که فقط با تیربار کار میکنند.

نیروهای دیگری هم مانند کماندو ها در بازی وجود دارند که بسیار قوی هستند و در تجهیزات خود مسلسل و موشک انداز نیز دارند. البته تک تیر اندازها و مهندسان میتوانند در پشت وسایلی مانند تیربار و توپ ضد تانک و ضد هوایی بنشینند و میتوانند اسلحه هایی مانند موشک انداز یا مسلسل ها را از روی زمین بردارند. هر کدام از این نیروها دارای مهارت خاصی هستند و هر کدام از آنها با استفاده از قدرت مهمات میتوانند قابلیتی را نشان دهند. مثلا تانک های موشک انداز میتوانند در عرض چند ثانیه یک محوطه را بمباران کنند یا تک تیر اندازها نارنجک پرتاب کنند و یا تیربار دارها از فشنگ های قوی برای از بین بردن زره تانک ها استفاده کنند.


نیرو های بازی میتوانند با بدست آوردن تجربه 3 بار قوی شوند و در آخر به نیروهای مجرب تبدیل شوند. برای مثال نیروها بی تجربه زود بر روی زمین دراز میکشند و موضع دفاعی میگیرند و میترسند اما نیروهای مجرب کارایی بیشتری دارند و به خوبی تیراندازی میکنند. همچنین شما میتوانید آنها را با بعضی اسلحه ها پیشرفت دهید. به طور مثال تانکها را به گلوله های آتشین مجهز کنید یا تک تیراندازها را به موشک انداز مجهز کنید. شما میتوانید هر وقت که جوخه سربازان کم شد به آنها نیروی کمکی اضافه کیند یا به معالجه آنها بپردازید.

استراتژی حمله و دفاع در این بازی حرف اول را میزند و فرستادن نیروها بدون هدف و استراتژی مساویست با شکست ! برای مثال باید تانکها دور باشند تا به وسیله موشک اندازها هدف قرار نگیرند و یا تک تیراندازها در دید نباشند یا سربازها را پشت سنگر بفرستید و با گروه دیگر آنها را دور بزنید و از دو طرف به دشمنان حمله کنید و ... مطمعنآ این سخنان شما را به یاد بازیBrothers in Arms می اندازد. این بار استراتژی هایی را که با تجربه از آن بازی بدست آورده اید، میتوانید در این بازی پیاده کنید.

دوربین بازی بسیار عالی کار شده است هر چند این گونه دوربین ها در اکثر بازی های استراتژی 3 بعدی دیده میشوند. اما در Company of Heroes تقریبا محدودیتی برای زوم کردن دوربین وجود ندارد و شما میتوانید هر چقدر که مایلید دوربین را نزدیک بیاورید و لباس و چهره ی سربازان را از نزدیک ببینید بدون اینکه ذره ای از زیبایی گرافیکی بازی کاسته شود ! علاوه بر زوم کردن ، میتوانید زاویه دوربین را در جهت دلخواه تنظیم کنید.

شما مانند بعضی از بازیهای استراتژی (مثلا Lord of the Rings) دارای امتیاز برای خرید قدرت های خاص هستید که این امتیازها را از تجربه و جنگ کردن بدست میاورید. قدرتهای بازی در 3 گروه جای میگیرند. گروه نیروهای هوایی ، گروهای نیروهای ویژه و گروه نیروهای دفاعی که هر کدام به 6 زیر شاخه تقسیم میشوند. به طور مثال در گروه نیرو هوایی میتوانید قدرتهایی مانند بمباران هوایی را با 2 امتیاز بخرید و یا از گروه نیروهای ویژه کماندو ها را برای جنگ احضار کنید. این 6 قدرت به صورت زنجیر به هم پیوسته هستند و شما باید ابتدا نیروهای پاییین تر را خریداری کنید تا نیروهای بالاتر در دسترس قرار بگیرند. البته این نیروها فقط برای یک مرحله از 15 مرحله بازی است و در شروع هر مرحله جدید باید دوباره از اول خریداری کنید.

متاسفانه گیم پلی بازی گاهی اوقات اعصاب خرد کن میشود ! به طور مثال گاهی اوقات نیروها به خوبی فرمانها را اجرا نمیکنند و برای یک فرمان باید چند بار به آنها دستور دهید. هوش مصنوعی بازی در حد خوب و بالایی قرار دارد و دشمنان به محض اینکه شما را غافل از پایگاه های خود ببینید به سرعت حمله میکنند و یا در مقابل تانک های شما وسایل سنگین قرار میدهند و به خوبی از پایگاه خود دفاع میکنند و محیط ها را تسخیر میکنند و ... . به فرض اگر شما به وسیله آهن و یا سیم خاردار مسیر آنها را مسدود کنید آنها ابتدا برای از بین بردن موانع تلاش می کنند و در صورتی که به نتیجه ای نرسند به دنبال راه های دیگر برای نفوذ به منطقه شما می گردند.


نیروهای پیاده نظام میتوانند در ساختمانها پناه بگیرند و از پنجره ها تیراندازی کنند این حالت برای تک تیراندازها بسیار خوب است. برای از بین بردن نیروهایی که در ساختمانها هستند باید یا به آنها تیراندازی کنید که این کار کمی مشکل می باشد یا با استفاده از تانک و یا بمب های ساعتی که سربازان پرتاب می کنند ساختمان را خراب کنید.

تسخیر کردن محیطها هم در نوع خود بسیار جالب است. محیط بازی به چند دسته تقسیم میشود. مکانهای سوخت ، مکانهای مهمات و مکانهایی مانند زمین ها و ساختمانها که برای تسخیر کردن آنها باید به نیروهای پیاده نظام خود دستور دهید تا پرچم دشمن را پایین بیاورند و پرچم شما را به بالا ببرند. البته بعد از تسخیر شدن دشمن میتواند آنجا را پس گیرد اما شما میتوانید در آن مکان ساختمانهای کوچکی بسازید تا کار دشمن را با تاخیر رو به رو کنید تا دشمن مجبور شود ابتدا این ساختمان کوچک را خراب کند و بعد آنجا را تسخیر کند.

ماموریتهای بازی به 3 دسته تقسیم میشوند. دسته اول ماموریت ها ی اصلی هستند که با انجام دادن آنها بازی کامل میشود. دسته دوم ماموریت های فرعی که اگر آنها را انجام دهید کارتان برای به پایان رساندن مراحل اصلی آسان تر میشود و دسته سوم ماموریت های ویژه ای هستند که با انجام دادن آنها مدال دریافت میکنید. در پایان هر مرحله مدل هایی را در صورتی که تمامی ماموریت های آن مرحله اعم از اصلی و فرعی را انجام دهید دریافت می کنید که در واقع به شما می گوید که آن ماموریت به طور کامل انجام شده است.

بازی به جز حالت تکنفره (حالت داستانی) دارای حالت Skirmish نیز میباشد که در آن با انتخاب کردن نیرو های بازی یعنی آلمان یا آمریکا میتوانید بصورت تکنفره یا چند نفره به بازی بپردازید و قابلیت پشتیبانی از 8 بازیکن را دارد. صد البته که قابلیت بازی کردن به صورت آنلاین هم در بازی وجود دارد و بسیار لذت بخش می باشد.

فیزیک بازی واقعا قوی است. به طور مثال تانک ها با عبور از دیوارها و یا برخورد با ساختمان ها آنها را ویران می کنند و یا هنگام انفجار اشیاء به طور طبیعی به اطراف پرتاب میشوند و گرد و خاک بلند میشود و اگر کنار اشیایی مانند بشگه های سوخت انفجار روی دهد قدرت تخریب آن چندین برابر میشود. تمام لاشه های ماشین افزارها پس از از بین رفتن باقی میمانند. ساختمانها بعد از اثابت چند موشک فرو میریزند یا درختها یا تیر چراغ برق بعد از شکسته شدن بر روی زمین می افتند و ... . البته فیزیک مدلهای پیاده نظامه در مقایسه با فیزیک بقیه ی قسمتهای بازی چندان خوب کار نشده است و سعی شده در آنها از صحنه های خیلی خشن که در جنگ ها پیش میاد صرف نظر شود.

اما میرسیم به گرافیک بازی که نقطه قوت این بازی است. افکت های بسیار زیادی که در این بازی به کار رفته باعث شده تا این بازی برای اجرای کامل به یک سیستم بسیار قوی نیاز داشته باشد تا جایی که حتی با سیستم توصیه شده خود بازی هم هنگامی که تمامی جزییات گرافیک را فعال کنید باز در صحنه های شلوغ و پر از انفجار با کمی افت فریم مواجه خواهید شد. با این حال گرافیک بازی با استفاده ازShader Model 3 به بالاترین حد ممکن دست یافته است. سایه زنی ها بسیار طبیعی هستند و سایه درختان و ساختمانها به خوبی بر روی زمین نقش بسته اند و سایه نیرو ها و تانک ها با حرکت آنها تغییر میکند و بسیار زیبا جلوه میکنند .نورپردازی های بازی مخصوصا در شب به زیبایی هرچه تمام تر کار شده است و کاملا حرفه ای هستند. افکتهای بی نظیری مانند افکتهای انفجار و پرتاب شدن اشیا به صورت کاملا زنده در بازی دیده می شود. شما حتی می توانید تصویر دوربین را روی فقط یک سرباز زوم کنید و هنگامی که دوربین را به پشت او ببرید حس خواهید کرد که این بازی یک بازی سوم شخص هست! جزییات تانک ها و وسائل و همچنین سربازان به خوبی هر چه تمامتر به تصویر کشیده شده است و شما با توجه به سبک بازی کهRTS می باشد تقریبا هیچگونه اشکال و یا ضعف گرافیکی در بازی نمی توانید پیدا کنید. گرافیک این بازی از نظر ما امتیاز کامل را میگیرد.

صدا گذاری بازی واقعا قدرتمند است. میدان جنگ ، چندین سرباز تیربار به دست ، یک اسنایپر و خمپاره انداز در حال رفتن به مقر دشمن هستند. در راه با نیروهای دشمن بر خورد میکنند ، سر کرده ی گروه تک تیراندازه فریاد میزند و میگوید ! MG42 پناه بگیرید ! بزنیدش ! خمپار اندازها دشمن را هدف میگیرند و تیراندازی میکنند. صدای گوش خراش تیربار از دو طرف به گوش میرسد. تک تیرانداز با صدای بلند اسلحه خود در حال قتل عام دشمنان از دور است اما تانک دشمن فرا میرسد. سربازان فریاد میزنند ! Sherman بزنیدش ! منفرجش کنید ! اما تانک تیربارش را فعال میکند و راکت می اندازد و صدای بلند راکت گوش را کر میکند. سربازان از ترس فریاد میزنند و کمک میخواهند. آنها که درجه بالاتری دارند دستور میدهند و بقیه را راهنمایی میکنند و ... .
این چند سطر را گفتیم تا شما تا حدودی به عظمت بخش صداگذاری بازی پی ببرید. صدای تمام اسلحه ها به خوبی از روی مدل های واقعی شان برداشته شده است و با کیفیت بالایی پخش میشود. از همه زیباتر صدای انفجار ها و صدای راکت ها است که بسیار بلند تر از بقیه خودنمایی میکنند و صدای گوش خراش آنها مطمعنآ شما را در جو میدان جنگ قرار میدهد. جالب این است دوربین بازی هر کجا باشد صدا محیط نسبت به دوربین به گوش میرسد ! مثلا اگر دوربین را دور کنید و حدود 200 متر آن طرف تر صدای تیر بیاید ، صدای آن از دور شنیده میشود مثل اینکه واقعا در میدان جنگ واقعی حضور دارید 

+ نوشته شده در  چهارشنبه 87/6/6ساعت 1:20 عصر  توسط ehsan saberian |  نظر
                                                                  
سال گذشته در ماه اکتبر بود که Monlith یک بازی اول شخص زیبا را به بازار عرضه کرد که در میان سیل عظیم بازیهای اول شخص که در بازار وجود داشت برای خود نام و نشانی دست و پا کرد.نام این بازی F.E.A.R بود و با برخورداری از گرافیک بالایی که داشت توانست گوشه هایی از نسل بعدی بازی ها را به گیمرها نشان دهد.صداگذاری این بازی هم فوق العاده بود اما نوآوریهایی را که بوجود اورده بود را نمیتوان فراموش کرد.مدتی بعد Monlith با موتور همین بازی Condemend را عرضه کرد که این بازی با سبکی تازه همراه بود و بسیار موفق بود.اما در پایان نسخه اصلی F.E.A.R داستان مبهم تمام شد و پایان آن به گونه ای ادامه ساخت این بازی را نشان می داد.به هر حال چندی پیش اعلام شد که یک بسته الحاقی با نام F.E.A.R:Exteraction Point مبنی بر ادامه ی داستان ساخته خواهد شد و بالاخره عرضه شد.

داستان بازی درست چندین ثانیه بعد از نسخه اصلی شروع میشود.قهرمان ما با همکارانش در حال فرار از انفجار هستند اما Alma یعنی همان زن عجیب وارد هلیکوپتر میشود و مدتی بعد با سقوط هلیکوپتر شما ماموریت اصلی خود را میگیرید شما باید خودتان را به بام بیمارستان شهر برسانید در آنجا که محل ملاقات شما با هلیکوپتر نجات است میتوانید فرار کنید.و ماموریت شما رسیدن به آنجا است که دوباره راه سختی را در پیش دارید. و چیزی حدود 5-7 ساعت خود را باید برای آن صرف کنید.

در این نسخه هدف دشمنان کشتن شما است و آنها کل شهر را برای از بین بردن شما میگردند که در این بین راه سختی را در پیش خواهید داشت.هوش مصنوعی بازی مانند نسخه قبلی بسیار خوب می باشد.دشمنان رفتارهای بسیار طبیعی را از خود به نمایش می گذارند و با شیرجه زدن یا ساختن پناهگاه و پناه گرفتن پشت آنها یک نبرد زیبا را برای شما به رخ میکشند.
محیط های بازی تغییر خاصی نداشته اند و همگی همان محیطهای تاریک در خرابه ها یا در اتاق های تو در تو هستند .البته مراحلی مانند ایستگاه مترو و بیمارستان از تنوع قابل قبولی برخوردارند و کمی یکنواختی را کاهش میدهند.

دشمنان این بازی اکثرا همان چهره های آشنا قدیم هستند البته چند گونه جدید به خانواده آنها اضافه شده است.یکی از آنها یک ربات بزرگ است که موشک شلیک میکند و نبرد با او بسیار جذاب است.دیگری موجوداتی با نام Puppet Shadow هستند که شبیه به ملخ های Resident Evil 4 هستند حتی مانند آنها نامرئی میشوند و در این حالت به سمت شما شلیک میشوند و شما باید از دو چشم قرمز آنها را پیدا کنید و تا میتوانید شلیک کنید تا آنها از این حالت خارج شوند و آنها را از بین ببرید این دشمنان مشکلات زیادی را برای شما ایجاد می کنند.

اسلحه های بازی هم کمی بهتر شده اند و چندین نوع از جمله یک مینی گان به آنها اضافه شده است که قابلیت نگه داشتن 200 گلوله را در خود دارد و میتواند برای مدت زیادی شما را بیمه کند و شما دست خود را بر روی کلید چپ موس نگه دارید و حالت را Slow Motion کنید و لذت ببرید..فیزیک بازی تغییر نکرده است. هنوز فیزیک Ragdoll با اغراق بازی حضور دارد و دشمنان در بسیاری از مواقع عکس العملهای خاصی را نشان میدهند که از واقعیت دور است و ایتمها گاهی اوقات در بسیاری از جاهای ما فوق تصور گیر میکنند و صداهای عجیب و غریب از خود تولید میکند.

در این نسخه القا ترس ، محیط و حال و هوای بازی از نسخه قبل بهتر شده است و با کمک تجربیات گذشته عالی عمل کرده است و در این دنیا که همگان برای ترس خود را به بازیهایی مانند Silent Hill و بازی سوپر ترسناک Fatal Frame دلخوش کرده اند وجود چنین بازیهایی را باید غنیمت شمرد.در کل گیم پلی بازیها تغییرات جزئی کرده است و اضافه شدن چندین المان به آن باعث بهبود آن شده است.
گرافیک بازی از ویرایش اخر موتور قبلی بوجود امده است و پشیرفت خاصی نداشته است و فقط کمی از اشکالات مدل ها و بافت ها بهبود یافته است و چندین افکت به آن اضافه شده است.
صداگذاری بازی همان افسانه قدیمی است و موزیک های مهیج به آن اضافه شده است و مکالمات سربازان و شخصیت ها به طور حرفه ای ادا میشوند و صدا گذاری را باید نقطه قوت آن دانست.و به عشق صداگذاری قوی باید آن را بازی کرد.حتما یک سیستم پخش کننده تهیه کنید تا از صدای این بازی لذت ببرید.در کل این نسخه درحد و اندازه یک بسته الحاقی بسیار موفق عمل کرد و در این زمان که تقریبا بعد از Prey بازی شوتر خوبی وارد بازار نشده است این بازی میتوانید گزینه ی خوبی برای گیمرها باشد   http://www.ehsangame.parsiblog.com

+ نوشته شده در  چهارشنبه 87/6/6ساعت 1:13 عصر  توسط ehsan saberian |  نظر
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
 
صفحه نخست
پروفایل مدیر وبلاگ
پست الکترونیک
آرشیو وبلاگ
عناوین مطالب وبلاگ
درباره وبلاگ
ehsan saberian
این وبلاگ مخصوص نقدوبررسی پیشنمایش و کدورمز بازی ها می باشد

پیوندهای روزانه
رمزمره نویسی [355]
بازی [377]
[آرشیو(2)]
نوشته های پیشین
رمزبازی gta ivبرایxbox360
رمزبازیgta5برایps2
رمز بازی need for speed carbon برای ps2
رمز بازی:GUITAR HERO 2 برای xbox360
رمزGTA IV برای PS3
رمز بازی:LOST PLANET برای xbox360
رمز بازی سیمز ۲ برای ps2
رمز های بازی GTA:vice city stories برای ps2
مقایسه ps3 و xbox360
خنده دار
معرفی mafia2
نقد بازی Rule of Rose
نقد و نگاهی به بازی Smack Down VS Raw 2008
نقد بازی MASS effect
نقد بازی gta iv
نقد بازی Final Fantasy XII
نقد بازی Kane & Lynch
نقد بازی استراتژی Caesar Iv
نقد بازیBrothers In Arms
نقد بازیresitance Fall Of Man
نقد بازی Darkness
نقد بازی Bully
نقد Assassins Creed
نقد hitman blood money
نقد و بررسی بازی GTA 5 : San Andreas
نقد بازی Prince of Persia: The Two Thrones
نقد و بررسی بازی Call Of Duty 4
نقد بازی The Elder Scrolls IV: Oblivion
نقد و برسی بازی tmnt
نقد کوتاه F.E.A.R:Extraction Point
نقد بازی Company of Heroes
نقد بازی Medal Of Honor Airborne
نقد بازی Half-Life 2: Episode One
نقد بازی Jade Empire: Special Edition
نقد Dark Messiah of Might & Magic
نقد و بررسی بازی Tom Clancys Rainbow Six: Vegas 2
نقد بازی Scarface : The World is Yours
نقد بازی Pro Evolution Soccer 2008
نقد بازی S.T.A.L.K.E.R.: Shadow of Chernobyl
مقایسه Prince of Persian وGod of War
نقد و بررسی بازی Command & Conquer 3: Tiberium Wars
نقد و بررسی بازی Turning Point: Fall of Liberty
نقد و بررسی بازی doom 3
نقد و بررسی بازی crysis
نقد بازی devil may cry 4
نقد بازی nfs:carbon
نقد بازی Lost Planet
نقد و بررسی Call Of Duty 4
نقد و بررسی بازی Resident Evil 4
بازی های برتر Xbox 360 و Ps3
نقد بازی Ghost Recon
نقد بازی God of War2
نقد بازی god hand
نقد بازی Gears of War
نقد بازی driver4
نقد بازی the god father
نقد و بررسی بازی need for speed pro street
نقد بازی Okami
نقد و بررسی ‌BaterField:Bad Company
نقد و بررسی بازی Race Driver GRID
نقد بازی mercenaries2:world in flames
نقد بازی spider man 3
نقد بازی sims3
نقد و بررسی بازی Uncharted Drakes Fortune
نقد بازی Resident Evil5
نقد و داستان بازی Prince OF Persia 4
پیشنمایش بازی Legendary
کشتی کج باز ها کلیک کنند
ماشین های جدید
نقد بازی fallout 3
call of duty modern warfar 2 پیشنمایش بازی
نقد بازی FAR CRY 2
نقد بازی Assassin's Creed 2
آرشیو موضوعی
بازی .

495142: کل بازدیدها -

16: بازدیدهای امروز -

67: بازدیدهای دیروز -

 

 RSS

POWERED BY
BLOGFA.COM