سفارش تبلیغ
صبا ویژن
                                                         
انتظار به پایان رسید.نگارش جدید بازی فوق العاده مدال به جدیدترین و بهترین موتور بازی سازی Unreal عرضه شد.
حتما تاکنون نام سری بازی های جنگ جهانی را شنیده اید و مطئنن نام مدال افتخار ، افتخار آفرین ترین سری بازی های جنگ جهانی به گوشتان خورده است ، سری بازی های مدال افتخار محصولی از شرکت الکترونیک آرتز همگی از سبک اکشن هستند . سری بازی های سبک اکشن معمولا جزو خشن ترین بازی ها هستند . شما تا به حال جنگ رفته اید ؟ اگر نرفته اید اید با سری بازی های مدال افتخار تلخی و شیرینی جنگ ها جهانی را تجربه خواهید کرد و هر بار با یک نسخه با یک نیرو به جنگ نازی های میروید و این بار هوا بد و نیروی هوایی شما را به سرزمین ها ی آلمان راهی می کند و قویترین نیرو های خود را به رخ نازی ها می کشد و توسط آنها آلمان را فتح می کند. شما باز هم مثل گذشته با یک اول شخص تمام عیار رو به رو هستید ، گروهی از بازی ها که Ea رکورد دار آن است . در بازی های اول شخص و بخصوص مدال افتخار شکا بازی را از داخل چشمان کاراکتر اصلی بازی دنبال می کنید و چیزی گه در جلو خود می بینید یک اسلحه است و یک نشان که با آن افتخار آفرینی می کنید .


سری بازی های مدال افتخار شامل
Air bourne Sep 4 ,2007
Vanguard Mar 26,2007
Heores Oct 20,2006
European Assault Nov 7,2004
Frontline May 28,2002
Allied Assault Jan 20,2002

بازی Medal of Honor بر خلاف بازی Call of Duty به جنگ جهانی دوم پرداخته است. صحنه های اکشن تر ، گرافیک بالاتر ، گیم پلی بهتر و … از مشخصات این بازی بزرگ است. در طول این نسخه از بازی Medal of Honor شما در نقش BT ، سرباز یکم گروه آمریکایی Airborne Division بازی می کنید. جنگ های شما تا پیروزی در آلمان ادامه پیدا خواهد کرد. البته پیروزی در این جنگ ها به آسانی به دست نمی آید !! شما باید با هماهنگی با اعضای گروهتان این پیروزی را بدست آورید.



در طول این نسخه از بازی طبق گفته های سازندگان شما نقش Boyd Travers را بر عهده دارید . او سر باز یکم گروه آمریکایی 89 ام Airborne division است و شما با اون به درون خاک اروپا که توسط نازی ها اشغال شده است پا می گذارید و با تکنیک ها ی خود به جنگ با آلمان ها می پردازید . جنگ های جوخه ی شما در این بازی از جزیره ی Sicily اغاز می شود جزیره ای که سالهاست در تصرف آلمان ها است . شما در مراح بعدی مثل گذشته به آلمان می رسید و آنجا را فتح خواهید کرد ولی بدست آوردن این پیروزی چندان مثل گذشته ساده نیست و شما باید با تمرکز بالا به شلیک بپردازید چون شلیک هر گلوله ی اشتباه و هماهنگ نبودن با گروه موجل از بین رفتن اعضای گروه می شود و یا مرحله از دست می رود ام شما یک شانس خوب یا یک شانس بد دارید خودتان قضاوت کنید ، بیشتر مراحل از آسمان شروع می شود از آنجایی که شما در هواپیما نشسته اید و باید به منطق وارد شوید و در آن قسمت شما هر جایی را که دوست دارید تحت نظر بگیریفیزیک بازی نیز بسیار عالی است. اگر شما به چادری شلیک کنید می توانید سوراخ های روی چادر را ببینید یا حتی پوکه ی تیر قابل مشاهده است !! اگر باد بوزد شما بر جستگی های روی پیراهنتان را می بینید که دائما تکان می خورد. اگر به پای دشمن شلیک کنید مجروح می شود و مثل بازی های نسل قبل اینطور نیست که اگر شما به پای حریف شلیک کنید انگار به قلب دشمن شلیک کرده اید!! کلا فیزیک بازی عالی است. به خصوص در مورد چتر بازی !! بله درست شنیده اید. اکثر مرحله ها با چتر آغاز می شوند. مأموریت شما هم موقعی آغاز می شود که بتوانید راحت بر جایی امن فرود بیایید. البته این را هم بگویم فرود آمدن با چتر به این راحتی ها نیست. شما باید در زمانی مناسب چتر خود را باز کنید و از شلیک گلوله های دشمن در امان باشید و در جایی امن فرود بیایید. اسلحه های درون بازی بسیار متنوع هستند از سیم خفه کردن دشمن گرفته تا انواع نارنجک ها !!!



گرافیک و مشخصات فنی
چیزی که در تریلر ها نمایش داده شد حاکی از یک ابر بازی بود نه یک بازی ساده ، تمام صحنه های بازی کاملا شبیه فیلم های واقعی بودند . جنگ واقعا سخت به نظر میرسید ، تکسچر ها و متریال های به کار رفته فوق واقعی بودند نورپردازی فوق العاده بود . فیزیک بازی از آنچه در نسخه های قبل دیدیم کاملا متمایز بود .فیزیک بازی در تریلر های به نمایش گذاشته شده کاملا طبیعی به نظر میرسید مثلا افتادن پوکه ی تفنگ که حتی در آخر های جنگ(منظورم بعد از مدت زیاد)هم می توان آن را پیدا کرد نوید فیزیک فوق العاده ای را می دهد یا مثلا طرز بدست گرفتن اسلحه حرکات پرت شدن گلوله ها ی رگبری یا رد شدن آن ها در حین شلیک ، بالا و پایین رفتن اسلحه در حین راه رفتن ، به موقع به هم زدن چشمان بازیکن . عکس العمل آن ها بعد از تیر تیر خوردن و یا طرز مرگ آنها و جالب تر از آن طرز کمانه کردن تیر ها یا اثر گذاری اسلحه رو ی حر کت بازیکن ها که واقعا داینامیگ هستند همه ی مارا مشتاق می کنند که تا 4 سپتامبر صبر کنیم . در مورد گرافیک و تکسچر ها که نگو و نپرس اگر به خون هایی که رو ی لباس افرادی که تیر می خورند دقت کنید تا ته خط را باید رفته باشید . طبق گفته ی سازندگان تکسچر ها و متریال های به کار رفته در نقشه ها کاملا طبیعی کار شده است و شما کوچک ترین ایرادی از جلوه ی فوق طبیعی بازی نمی توانید بگیرید به فرض مثال برای پوست انسان ها مثل گذشته از یک طیف رنگی و چند نقطه به عنوان کثیفی استفاده نشده بلکه از تکسچر های کاملا طبیعی استفاده شده است . زا ویه دید دورین هم طوری کار شده که شما با توجه به وجود اسلحه دید خوبی نسبت به اطراف خود داشته باشید و بتوانید نظارت کلی به روی کار های افراد داشته باشید . در مورد نور پردازی هم باید گفت که نورپردازی که نور پردازی بازی در حد کرسیس یا شاید بیشتر کارشده باشد و لی چون اطلاعات ما در مورد نورپردازی زیاد نیست سعی می کنم اطلاعاتم رو براتون به طور خلا صه بگم . در تریلر های دیده شده از بازی نور پردازی در جد فوق طبیعی کار شده و شما در قسمت هایی که که باشند محدوده ی نور را می توانید به خوبی مشاهده کنید .




امکانات و حذابیت های بازی
امکانات بازی هوابرد بسیاز زیاد است . مثلا شما می توانید با هواپیما پرواز کنید ، تیراندازی کنید ،(توسط هواپیما) یل بل آزادی کامل مانند یک سرباز از هواپیما به بیرون بپرید —-> نکته:طبقه گفته ی سازندگان ، آغاز بیشتر مراحل با پرش از هواپیماست و باز شما مانند یک سرباز واقعی نیروی هوایی می توانید به هرجا که خواستید و هر وقت که خواستید فرود بیایید مثلا شما می توانید بر رو ی ساختمان ها فرود بیاید و به تک تیر اندازی بپردازید یا اینکه بر روی زمین بیایید و با هم رزمان خود به جنگ ادامه دهید . شما در بازی دمو های بسیار زیبایی را می بینید که از واقعیت تصویری ممکنه هنگ بکنید . شما در مراحل وسایل و امکانات زیاد مثل : —>
خفه کن - مسلسل - سیم - بمب و چاقو - پیستول(کلت کمری) و نارنجک و از این قبیل چیز ها دارید و شما می توانید سوار وسایل نقلیه هم بشید و به تیر اندازی بپردازید . طبق گفته ی سازندگان در بازی هوابرد سعی شده تمام سلاح های موجود در جنگ جهانی دوم شبیه سازی بشه که در نوع خودش خیلی عالیه . هنوز خبری از دموی های بازی که چه قدر با کیفیت هستند خبری نشده ولی گفتند که کیفیت ها خیلی بالاست که من هم اشاره کردم . ولی خبر های ضد و نقیضی شنیده میشه که دمو ها با SoftImage کار شده که واقعا خیلی خوب است .



صدا گذاری
همانند نور پردازی اطلاعات زیادی از صدا گذاری بازی هم درج نشده پس ما به تخیل خودمان و تریلر ها اکتفا می کنیم
صدا گذاری در نسخه های مدال افتخار همیشه طوری بوده که بعد از سالها هم در گوشمان جاری است در بازی های نسل جدید صدا گذاری استانداردی رو طبق اطلاعات ما شامل میشه که صدا گذاری بایصدا باید به طور واضح زه گوش گیمر رسانده بشهاتفاقات در بازی روی صدا اثر بزاره(چون تغییر آهنگ زیاد به چشم نیاد)
صدا گوش خراش نباشه ، مثلا در بازی مامور مخفی 2 (فارسی) شما باید دائما دستت رو دستک صدا باشه که یوقت کر نشی و صدا ها رو هم بشنوی! ازلحاظ صدا گذاری واقعا کولاک است.
در مدال افتخار هوابرد صدا گذاری دقیق و کاملا طبیعی است و طبق گفته ی سازندگان این قسمت ها رو شامل میشه .
چیزی که در تریلر ها پیداست با توجه به شلوغی محیط ،شما صدای یارانتون رو به خوبی می شنوید . مثل بازی های قدیمی طوری نیست که صدا تیرا ندازی موجب از بین رفتن رسایی صدا اعضای گروه بشه!



گیم پلی
در تمام نسخه های مدال افتخار و در تمام بازی های اول شخص (FPS) کنترل های اصلی بازی با دکمه های روی کیبورد W -A -S- D و موس بوده ولی در هر نصخه چند دکمهی دیگر هم اضاقه شده . در مورد نرمی و انعطاف پذیری بازی باید بگم بازی با اینکه یه جنگه ولی همش کشت و کشتار نیست و بازی خشکی از این سری بازی ها ندیدیم ولی صحناتی هستند که روی روحیه ی آدم ها اثر میزاره + روی بازی هم اثر میزاره ، مثلا در سری های گذشته بالا رفتن از پله ها چندان طبیعی نبود ولی در این نسخه به فرض مثال اگر یکی از افراد جوخه تیر بخورد ممکن است شما را صدا کند و در این لحظه شما به کنار او می روید و او را در دستان خود می گیرید و سعی می کنید به او کمک کنید که گاهی او در دستان شما جان می دهد که این اثر بسیار منفی بر روی شخصیت شما و کاراکتر بازی میزاره و شما رو در حالت خشمگین فرض می گیره پس حملوتون خشنانه و از روی فکر نیستو بالا رفتن از پله ها با سرعت انجام میگیره ولی در این حالت خیلی کنترل شخصیت مشکله و شما باید روی دشمنانتون تمرکز کنید . چون ممکنه اونا از احساسات لطیف شما استفاده کنند . به طوری که در بازی صحنه های اینطوری احساسی زیاد به وجود میاد و بازی رو جذاب تر می کنه!جنگ های شما هم در هوا اتفاق می افتد و هم در زمین. مأموریت های هوایی شامل: تیراندازی به هواپیماهای دشمن ، تیر اندازی به دشمنانی که روی زمین هستند و … می شود و نبرد های زمینی بسیار متنوع هستند و مهمترین آنها : دفاع کردن از افرادتان ، دفع حمله ی دشمنان و یا حمله به یک پایگاه است. همان طور که گفته شد در اکثر مواقع شما باید با چتر فرود بیایید و بسته به سلیقه ی خودتان در هر جایی که خواستید فرود بیایید. می توانید در بالای بام خانه ای فرود بیایید و اسنایپر شوید یا در دل دشمن فرود بیایید!!! مراحل نیز بسیار متنوع هستند. گاهی شما باید حمله ی دشمنان را دفع کنید گاهی باید از یک لوله ی بزرگ به هدف نزدیک شده و باید پایگاه را نابود کنید !!! مرحله های بمب گذاری و تخریب پایگاه دشمن نیز وجود دارد. در بعضی مرحله ها شما باید دیدبانی کنید. البته هوش مصنوعی دشمنان به قدری زیاد است که اگر ببینند شما دیدبان هستید همه شما را هدف می گیرند!!


محیط های بازی بسیار وسیع طراحی شده است و در عین حال شما نمی توانید یک لحظه هم نفس بکشید !! ( یعنی گیم پلی جذابیت زیادی دارد !! ) اکثر مراحل در شب انجام می گیرد. پس اینطور که پیداست شما نبرد های سختی را در پیش روی خود دارید.البته نورهایبسیار زیبایی در بازی به کار رفته در بازی نیز شما قابلیت تکیه به چپ و راست را دارید. در بازی تانک و … وجود دارد که پیشروی در مراحل را گاهی سخت و گاهی آسان می کند !!! به طور کل این بازی را می توان یک بازی تمام عیار به حساب آورد و پیشنهاد میشود حتما این بازی را بازی کنید          http://www.ehsangame.parsiblog.com

+ نوشته شده در  چهارشنبه 87/6/6ساعت 1:10 عصر  توسط ehsan saberian |  نظر
پرش، ضربه ... نینجا ها می آیند ...

Teenage Mutant Ninja Turtles) TMNT) آخرین محصول سال 2007 از استودیوی یوبی سافت مونترال است. استودیویی که انگار هنوز در رویای Prince of Persia قرار دارد. استودیویی که تا کنون سبک های مختلفی را تجربه کرده است. از بازی های تام کلنسی گرفته تا بازی های رند میلر (خالق سری بازی های حادثه ای میست) و سری بازی های فوق محبوب Prince of Persia.

تاریخچه بازی:

TMNT برگرفته از کتاب های کامیک است. این کتاب های کامیک در سال 1984 توسط Mirage Studio منتشر گردید. مبتکر این شخصیت ها Kevin Eastman بود که به کمک دوست خود Peter Laird این شخصیت های کارتونی را خلق کردند. بعد ها این کتاب های کمیک راه خود را به دنیای بازی باز کرد. تاکنون 16 بازی از سری TMNT ساخته شده است. این 16 بازی برروی بیشتر کنسول های دنیا منتشر شده‌اند. از Arcade گرفته تا XBOX360 که یکی از جدیدترین کنسولهای موجود در بازار است. نینجا ها برای اولین بار در سال 1989 بر روی سیستم NES ارائه شدند. در اولین نسخه این بازی 5 مرحله وجود داشت و شما برای تکمیل هر مرحله باید یک سری ماموریت ها را به اجبار تمام می کردید. اگر بخواهیم به واقع به اولین بازی TMNT برروی کنسولی خوب اشاره کنیم باید به سال 1990 برگردیم. برای اولین بار نینجا ها بر روی Game Boy نینتندو منتشر شدند. بعد از ارائه این بازی بر روی گیم بوی، رد پای این بازی بر روی PCهای با سیستم عامل DOS نیز دیده شد. بازی TMNT که بر روی داس ارائه شد از روی نسخه اصلی آن (1989) آماده گردید و دوستداران کامپیوتر نیز این بازی را تجربه کردند.


در سال 1991، نینجا ها توسط کونامی برای Arcade تولید شد تا اینکه در سال 2003، کونامی که حق پخش این بازی را در اختیار داشتTMNT را بر روی PC، XBOX، PS2 و GameCube منتشر کرد. این سری بازی ها تا سال 2005 سه بار دیگر وارد بازار شدند و حتی در سال 2006 و 2007 دو نسخه از این بازی بر روی گوشی های موبایل توسط Overloaded آماده شد.

در سال 2006 یوبی سافت حق پخش این بازی را از کونامی خریداری کرد و وظیفه ساخت ادامه این سری بازی را به استودیوی مونترال خود سپرد. شاید یکی از دلایل این کار سابقه ساخت بازی PoP توسط این استودیو بود که تا حدودی از نظر سبک و ویژگی ها موجود در بازی، به TMNT نزدیک بود. اما آیا یوبی سافت در ساخت این بازی موفق عمل کرد؟

شخصیت های بازی:

در این بازی شما با 4 لاک پشت نینجا سرو کار دارید. لئوناردو – مایکل انجلو – دوناتلو – رافائل.


از بالا: لئوناردو، مایکل انجلو، دوناتلو و رافائل.

اگر کمی اهل هنر باشید به خوبی متوجه می شوید اسامی این 4 لاک پشت نینجا از هنرمندان و نقاشان قدیمی گرفته شده است. این 4 لاک پشت توسط استاد خود با نام استاد Splinter مهارت مبارزه را کسب کرده و تبدیل به نینجا شدند. محل استقرار این 4 نفر در فاضلاب های منهتن قرار دارد. این 4 نفر در برابر دشمنان و هیولاها و مهاجمین سیاره ما مقابله کرده و به مبارزه می پردازند، در صورتی که خود را به طور کامل از جامعه دور کرده اند.

در زیر با 4 شخصیت اصلی این بازی آشنا می شوید:

لئوناردو: لئوناردو در واقع رهبر گروه نینجا هاست. لئوناردو ماسکی آبی بر روی چشمان خود قرار می دهد و در استفاده از شمشیر تبحر خاصی دارد. اسم این شخصیت از لئوناردو داوینچی گرفته شده است.

رافائل: ضد قهرمان این تیم رافائل هست و بیشتر اوقات مخالف این است که درگیری رخ دهد. رافائل ماسکی قرمز بر چشمان خود قرار داده و تبحر خاصی در استفاده از شمشیر سه سر دارد. اسم این شخصیت از نقاش بزرگ، رافائل گرفته شده است.

مایکل آنجلو: این شخصیت خوش روحیه ترین فرد گروه هست. او عاشق خواندن کتاب های کمیک و خوردن پیتزا است. او ماسکی نارنجی بر چشمان خود می زند و تبحر خاصی در استفاده از نانچاکو دارد. اسم این شخصیت از مایکل انجلو بوناروتی گرفته شده است.

دوناتلو: او شخصیتی دانشمند، مخترع و آشنا به تکنولوژی روز است. او کلا نینجایی باهوش می باشد. او ماسکی بنفش بر چشمان خود دارد و تبحرش استفاده از چوب می باشد. اسم او از دوناتو دنیکولو دبتو باردی (di Niccolo di Betto Bardi Donato) نقاش ایتالیایی گرفته شده است.

استاد Splinter: او استاد این گروه می باشد. او یک موش است و راه نینجا شدن را به لاک پشت ها یاد داده است. او خودش از استاد بزرگ نینجوتسو (Hamato Yoshi) این سبک مبارزه را یاد گرفته است.

TMNT از نظر سبک جزء بازی های اکشن – حادثه ای تقسیم بندی شده است. شما در این بازی با مراحل مختلفی روبرو می شوید. از حرکت در فاضلاب ها و راه رو های زیر زمینی گرفته تا بر بلند ترین نقطه شهر بر روی یک برج. روند بازی کلا خطی می باشد و شما اصلا با اتفاق غیر منتظره ای روبرو نمی شوید. همه چیز بسیار ساده اتفاق می افتد. بازی به صورت مرحله ای می باشد و مرحله اول به عنوان تمرین حرکات از یک جنگل شروع می شود. البته 4 مرحله اول بازی کلا تمرینی هستند و شما با ویژگی های هر شخصیت به خوبی آشنا می شوید. بازی بسیار کوتاه است و می توان در عرض 8-10 ساعت بازی را تمام کرد. در داخل مراحل بازی یک سری Check Point به شما داده می شود و در صورتی که از در و دیوار و بالای ساختمان ها به پایین افتادید، می توانید از Check Point بازی را ادامه دهید. بازی الگوبرداری کاملی از حرکات شاهزاده فارسی کرده است. شاید بد نباشد بگوییم که تیم مونترال فقط در این بازی شخصیت های جدید را تعریف کرده است و مقداری هم حرکات ترکیبی. هیچ کار جدید در این بازی توسط تیم مونترال دیده نشده است. این مسئله از تیمی همچون مونترال بسیار دور از انتظار بود.


برای اتمام مراحل بازی سه نکته مهم است: سرعت، جمع آوری سکه های طلا، کار گروهی نینجاها. برای اتمام و گرفتن کامل امتیازات که A می باشد، شما نیاز دارین اولا با سرعت مرحله را تمام کنید و تمام سکه های موجود در بازی را که کاملا در سر راه شما قرار دارد بگیرید و نکته اخر انجام کار گروهی در بازی می باشد. اگر هر مرحله را با درجه A تمام کنید، برای شما یک جایزه باز می شود. این جایزه از یک سری شات و یک قسمت به نام Map Challenge تشکیل شده است. این قسمت در واقع مبارزه شما با دشمن های موجود در بازی است. کارگروهی در بازی کاملا کارتونی طراحی شده است. با زدن دکمه Alt یکی از نینجا ها به کمک شما می آید و با کمک یکدیگر می توانید حرکاتی ترکیبی انجام دهید. برای مثال در مرحله اخر بازی بدون استفاده از حرکات ترکیبی و کمک از دیگر نینجا ها، اتمام بازی محال است. برای مثال می توان به پرش های بلند اشاره کرد که تنها و تنها توسط کمک گرفتن از نینجا های دیگر امکان پذیر است. اگر خدای نکرده در بازی مردید باید با زدن پشت سر هم Space از یکی از نینجا های دیگر کمک خواسته و یکی دیگر را جایگزین خود کنید. هر کدام از شخصیت های بازی بر اساس تبحری که دارند می توانند حرکت خاصی انجام دهند و سعی شده است به خوبی از چوب، شمشیر، شمشیر سه سر و نانچاکو برای انجام حرکات خاص استفاده شود. شاید این مسئله خیلی بی ربط نباشد که بگوییم بازی بر پرش تکیه دارد. برای تایید این مسئله به صورت پیش فرض دکمه چپ موس پرش می باشد و دکمه راست موس ضربه و مشت و لگد می باشد. این خود دلیل بر این واقعیت است که بازی بر پرش تاکید دارد. در بازی هر جا که صلاح دانستید می توانید بر روی دیگر شخصیت بازی سوئیچ کنید و از شخصیت دیگری که دوست داشتید استفاده کنید.

صدای شخصیت های اصلی بازی خوب و به جا طراحی شده است. شاید یکی از دلایل این مسئله اکران فیلم این بازی باشد. کلا در بازی سعی شده از محیطی شاد و جذاب استفاد شود. از مشکلات بازی هرچه بگوییم کم است. بازی از یک دوربین بسیار بد استفاده می کند. دوربین بازی کاملا ثابت است و تنها با حرکت شما در یک نمای خاص چرخش می کند و این مسئله مشکلات زیادی را برای شما ایجاد می کند. گاهی اوقات مکان قرار گیری دوربین بسیار خنده دار است. از مبارزات بازی هم همین مسئله را بگویم که خنده دار است. اصلا مبارزه سخت در بازی وجود ندارد. علت وجود مبارزاتی این چنینی در بازی کاملا بی دلیل به نظر می رسید. کلا تعداد شخصیت هایی که با شما درگیر می شوند 5 دسته هستند. البته شاید تیم یوبی سعی کرده بیشترمبارزات را کارتونی کند (البته شاید !!). شما بعد از مدتی ناخودآگاه می گوئید: الان وقت مبارزه هستش!!! و دشمن ها از درو دیوار و بالای سر شما پیدا می شوند و تا همه دشمن ها را که بین 10 – 30 نفر هستند را نکشید، نمی توانید از این قسمت خارج شوید و ادامه مرحله را طی کنید.

قسمت Map Challenge بازی هم اصلا خوب طراحی نشده است و نمی توان دلیلی منطقی برای این موضوع پیدا کرد. کنترل بازی نیز در برخی مواقع دچار مشکل می شود. گاهی اوقات در پرش ها و حرکت از روی دیوارها، کنترل بازی نقص دارد. کلا در بازی دورنمای خوبی وجود ندارد. ساختمان ها خیلی خوب و با حوصله طراحی نشده اند. شاید یوبی سافت مجبور بود برای پخش همزمان بازی با فیلم، مقداری از کیفیت کم کند و این خود سبب ایجاد یک بازی با کیفیت پایین شده است.

در انتها، بازی TMNT برای سرگرمی عنوان خوبی است ولی اصلا بازی نیست که شما را مجذوب کند. شاید فقط بتوان یک بار این بازی را انجام داد، مگر اینکه علاقمند به گرفتن سکه های طلایی و پرش های پیاپی باشید!! تا بتوانید درجه A بگیرید. درکل TMNT اصلا آن چیزی نبود که از مونترال انتظارش را داشتیم             http://www.ehsangame.parsiblog.com
+ نوشته شده در  چهارشنبه 87/6/6ساعت 1:5 عصر  توسط ehsan saberian |  نظر

                                                                               

"دروازه های Oblivion در حال گشوده شدن است"
...من 87 سال پیش متولد شده ام و 65 سال است که امپراطور Tamriel هستم، ولی در تمام این مدت هیچوقت حاکم رویا های خود نبوده ام...

شرکت توسعه دهنده بازی یعنی Bethseda Softworks به طور کامل می دانست که از بازی خود چه می خواهد. از سال 1996 این شرکت به دنبال یک دید منحصر به فرد بود. دیدی که شرکت، سبک RPG را در آن می دید. یک چیز عظیم، دنیایی بی پایان با گیم پلی باز (منظور سیستم انتهای باز در مورد داستان و طریقه ی به پایان رساندن مراحل و بازیست) و گنجایش بسیار زیاد عالم بازی که گیمر ها را برای ماه ها سرگرم کند.
اولین کوشش ها برای دستیابی به این هدف The Elder Scrolls II: Daggerfall بود. یک بازی با باگ ها و مسائل تکنیکی که بعضی ها را ناراحت، بقیه را خشمگین و عده ی زیادی را هم مجبور به کنار گذاشتن بازی کرد اما در این بازی ذوق و خلاقیتی خوبی به کار رفته بود. کوشش بعدی که در سال 2002 صورت گرفت نسخه دیگری از بازی به نام Morrowind بود که البته پیشرفت خوبی داشت. این بازی به صورت خطی بود و داخل شدن در آن راحت، اما فقط دنیای بازی بزرگ و ژرف بود. گرافیک پیشرفت کرده بود و گیم پلی بازی نیز بهتر شده بود. اما برای این بازی هم با تمام موارد فوق همان مشکلات نسخه قبلی یعنی بی مهری گیمر ها تا حدودی تکرار شد.
جهشی سریع به سال 2006... شرکت مذکور به تازگی بازی جدیدی از سری The Elder Scrolls به نام Oblivion را روانه بازار کرده است. این بازی بسیار عالی است. کمی خطی است و نسبتا راحت اما حتی از سری قبلی هم عمیق تر و بزرگ تر است. اگر چه این بازی بسیار عالی است اما باگ ها و مشکلات تکنیکی هنوز هم در آن به چشم می خورد و این موضوع ممکن است خیلی ها را تا حدودی برنجاند.

جستجوی آزادی درTamriel
Oblivion در مکانی در Tamriel اتفاق می افتد. یک دنیای خیالی متشکل از مخلوطی از انسان های معمولی، Elf ها و Orc ها، در کنار موجودات غیر معمول دیگر مانند نیمه شیر ها و حتی نژادی سوسمار گونه به نام Argonian و ... که هر یک دارای خصوصیات متفاوتی می باشند، ولی این ها همه چیز نیست. در ابتدای بازی در مسیر داستان بازی کمی از قابلیت های بازی به شما آموزش داده می شود و می توانید آنها را امتحان کنید. به عنوان مثال می توانید موجودات را با شمشیر، تبِرکمان و یا چند جادوی مختلف بکشید، قفل ها را باز کنید، با مخفیکاری پیش بروید، جیب بزنید و تعدادی دیگر از امکانات بی نهایت Oblivion را امتحان کنید. هنگامی که شما کمی در بازی پیش رفتید، به شما این امکان داده خواهد شد که انتخاب کنید چه شخصیتی می خواهید داشته باشید. در این مرحله مقداری Class از پیش تعیین شده است که می توانید آنها را انتخاب کنید، یا می توانید Class مورد نظر خود را بسازید. همچنین شما باید انتخاب کنید که در چه ماهی به دنیا آمده اید (که به صورت فلکی های مختلف مشخص می شود). در هر ماهی که به دنیا آمده باشید، نقاط قوت (و بعضا ضعف) خاص خود را خواهید داشت. البته هنگام انتخاب اول زیاد نگران نباشید! تا وقتی که در تونل های زیر زمینی زندان در حال تمرین و آموزش هستید می توانید در مورد این مسائل بیشتر فکر کنید، هنگامی که می خواهید برای بار اول وارد دنیای بازی شوید، به شما امکان داده خواهد شد که هر چیزی را می خواهید عوض کنید. از ماه تولد گرفته تا تنطیماتClass و حتی نژاد و نام خود را. پس از آن شما وارد دنیای عظیم بازی خواهید شد تا راه خود را در این دنیا پیدا کنید.
اصولا سری بازی های Elder Scrolls بدین گونه است که هر فرد چندین بار کاراکتر جدید می سازد و مدتی با آن بازی می کند. پس از چندین False Start فرد کاراکتر مورد علاقه خود را شناخته و می تواند مستقیما آن را ساخته و بازی اصلی را با آن شروع کند.




این بازی مانند بازی های پیش از آن با یک بازیکن که به جرمی در زندان است آغار می شود. اگرچه شما زیاد آنجا نمی مانید چرا که شما در خواب پادشاه آمده اید و ناجی شما کسی نیست جز امپراطور Tamriel (با صداپیشگی پاتریک استوارت)، کسی که از دست آدم کش های مرموز فرار کرده است و تنها راه از بین بردن دروازه های Oblivion را در شما جستجو کرده است. کمی جلوتر متوجه می شوید که گروهی مرموز به نام Mythic Dawn که افراد پرستشگر Daedric Prince به نام Mehrunes Dagon هستند تمامی پسران پادشاه را کشته اند ولی در سوءقصد به جان پادشاه ناکام مانده اند. برای بازیکنان Morrowind نام Mehrunes Dagon آشنا است. مجسمه ای که در پاداش به انجام کاری برای وی به بازیکن یک خنجر جادویی اهدا می کرد.
هدف این گروه از کشتن پادشاه و پسران وی، متصل کردن بخش اهریمنی دنیا یعنی Oblivion به دنیای واقعی است تا از این طریق بتوانند بر Tamriel حاکم شوند. در زمان های گذشته راه ورود از Oblivion به Tamriel توسط جادویی قوی بسته شده است. هر بار که امپراطور جدیدی از سلسله Septim به سلطنت می رسد وی با حضور در Golden Tower و همراه داشتن Amulet of Kings مرکز این جادو یعنی Dragonfires را روشن می کند . با سوءقصد به جان امپراطور این آتش ها خاموش شده و افراد گروه Mythic Dawn می توانند درهایی به سوی Oblivion باز کنند که گیمر بعد ها در همه سرزمین Tamriel با آنها روبرو خواهد شد.
طبیعتا بعد از مرگ امپراطور این وظیفه گیمر است تا راه حلی برای جلوگیری از تجاوز Oblivion پیدا کند. یا شاید هم نه!! یکی از مزایایی که این سری بازی داراست آزادی غیر قابل انکار آن برای گیمر ها است تا به آنچه که آرزو دارند عمل کنند. این آزادی در Oblivion نیز وجود دارد. اگر گیمر بخواهد می تواند از داستان اصلی دور شده و هرگز به آن باز نگردد. بنابراین آنها برای انجام بازی کاملا آزادند. به راستی یکی از جنبه های عالی بازی امکان قدم زدن و لذت بردن از دنیای بزرگ بازی و کشف تمام چیزهای جدید طی هر جست و جو است.
بخشی از آزادی های بازی مربوط به توسعه شخصیت های بازی، کیمیاگری (ترکیب آیتم ها) و سیستم جادوگری بازی است. توسعه شخصیت ها نسبت به عناوین نسخه قبلی چندان فرقی نکرده. بر عکس سایر سیستم های RPG سیستم ارتقا شخصیت گیمر به صورت دلخواه و امتیازی نیست. در عوض توانایی های گیمر در حین تمرین افزایش پیدا می کند.
گیمر هر چه بیشتر از ضربات شمشیرش در بازی استفاده کند مهارت های او در جنگ به وسیله شمشیر بیشتر می شود. جادو های معمولی و جادوهای ترکیبی نیز پیشرفت پیدا می کنند وقتی که در بازی صورت های مختلفی از جادوهای پیش ساخته، آیتم های جادویی و شربت های قدرتمند وجود دارد. سیستم دستی راحت برای ساخت آیتم ها و جادوهای دلخواه به معنی آزادی کامل گیمر در این زمینه است. این موضوع بدین معنی است که توسعه ی شخصیت ها تا درجه زیادی مبتنی بر چگونگی بازی گیمر در طی بازی است، نه تصمیم گیری های شخصی او و ساخته های بدون اطلاع او در مراحل بازی. این همیشه راحت نیست که شما مجبور باشید یک شخصیت با توانایی مشخص را در ابتدای بازی انتخاب کنید و بعد توانایی های او را بالا ببرید بلکه شما می توانید در این بازی فقط با تمرین یک جنگجو را کاملا تغییر داده و او را به یک دانشمند تبدیل کنید و این عـــــــــــــــــــالی است.
در مورد افزایش مهارت ها نیز نسبت به بازی قبلی تفاوت های چندی را شاهد هستیم . در این بازی هر مهارت دارای پنج سطح است که بر اساس قدرت شخص در هر یک از آنها قابلیت ها و ویژگی های خاصی به وی داده می شود . این سطوح به ترتیب عبارتند از:
Novice(0-25) - Apprentice(25-50)- Journeyman(50-75) - Expert(75-100) - Master(100)

به عنوان مثال شخصی که در قابلیت Sneak دارای درجه Apprentice باشد در هنگامی که در حال Sneak و بدون دیده شدن اقدام به حمله کند 3X Damage می زند.




نکته دیگر در Oblivion این است که بر خلاف Morrowind دیگر طلا به اندازه زیاد در دست شما نیست. در آن بازی پس از مدتی از شروع بازی گیمر پول زیادی به دست می آورد و می توانست تا هر چه که بخواهد خریداری کند . همچنین می توانست تا آنجا که می تواند از Trainer ها استفاده کند و قابلیت های خود را افزایش دهد. در این نسخه از بازی در هر درجه تنها می توان پنج بار از Trainer ها استفاده کرد. در بازی چهار Guild وجود دارد که می توانید در آنها عضو شوید که هر کدام از آنها داستان خاص خود را دنبال می کنند. شما با پیشرفت در این گروه ها می توانید به مقام ریاست یا استاد اعظمی آن گروه برسید! اگر شما در دزدی، جادو، مبارزه یا جنایت! مهارت دارید، در این بازی گروهی صرفا برای شما وجود خواهد داشت، البته برای عضویت در این گروه ها باید مهارت خود را به نمایش بگذارید. به عنوان مثال اولین ماموریت برای عضو شدن در گروه دزدان این است که باید یک شی را دزدیده و نزد کسی ببرید. نقطه جالب توجه این است که دو نفر دیگر در این مرحله با شما رقابت می کنند، ولی نگران نباشید اگر یکی از آنها زودتر از شما شی مورد نظر را یافت، شما می توانید شی را از او نیز بدزدید! همچنین شما می توانید در Arena شرکت کنید، جایی مانند رزمگاه گلادیاتور ها. شما می توانید روی جنگجو ها شرط بندی کنید و یا وارد مسابقات شده، روی جان خودتان شرط بندی کنید!
همچنین به نظر می رسد تمام آنهایی که در Tamriel حضور دارند، روزی به کمک نیاز خواهند داشت حتی خود شما. شما می توانید با تمام موجودات عاقل (به جز راهزنها) صحبت کرده، با آنها دوست شوید تا آنها با شما درد دل کنند و یا می توانید از آنها کمک بخواهید و اگر آنها از شما کمک خواستند به هر صورتی که مایلید به آنها جواب بدهید.
در دنیای بازی Oblivion همه نوع خرابه، غار، پایگاه، مخفیگاه و ساختمان مجلل یافت می شود، بعضا مکان هایی یافت می شوند که داستان و سرگذشت خاص خود را دارند، و بعضا در آنها گنجینه هایی نیز هست که از آن ها به شدت مراقبت می شود.
یکی از قابلیتهای جالب در بازی صبر کردن است. شما می توانید هر ساعت را در یک ثانیه طی کنید! برای صبر کردن، هم می توانید ایستاده صبر کنید هم می توانید بخوابید. البته خوابیدن مزایای بیشتری دارد زیرا باعث می شود انرژی و سلامتی از دست رفته شما باز گردد. البته اگر تحت تعقیب باشید یا خطری در کمین شما باشد، نمی توانید صبر کنید یا مسافرت سریع انجام دهید. همچنین برای خوابیدن حتما باید رختخوابی مهیا باشد!! البته اگر دزدکی وارد خانه ی مردم بشوید نمی توانید بخوابید! همچنین اگر دستگیر شوید و به زندان فرستاده شوید با یک کلیک می توانید از زندان بیرون بیایید. می توانید تمام طول حبس خود را بخوابید!
یکی از نقاط قوت بازی هوش مصنوعی شخصیت هاست. به عنوان مثال اگر با زندانبان یک شهر طرح دوستی بریزید و سپس به زندان بروید دوست شما حامی خوبی برایتان خواهد بود. اگر با هم سلولی خود دعوا کنید (حتی اگر مقصر شما باشید) زندانبان به سرعت وارد عمل شده و حساب طرف مقابل را تصفیه می کنند. پس بیاد داشته باشید: یکی از عوامل موفقیت در Oblivion شخصیت و محبوبیت شما نزد مردم است.
برای دارندگان سیستم های PC بسته مکملی پس از انتشار بازی به منظور دانلود قرار داده می شود. این یک بسته مکمل قوی است که گیمر ها بوسیله آن می توانند ظاهر بازی را تغییر دهند. دنیای بازی را بهتر کنند و حتی مراحل شخصی خود را بوجود بیاورند. البته بدون این بسته مکمل هم به طور حتم لذت کافی را از بازی خواهید برد.




دنیای واقعی Tamriel
یکی از جنبه های جالب توجه بازی احساس واقعی بودن دنیای آن است. شلوغی بسیار جالب ابتدای بازی در هنگام فرار از زندان منظره بسیار زیبایی را بوجود آورده و درک گیمر از هر چیزی که می تواند ببیند را واقعی می کند.
دنیای Tamriel واقعا عظیم است و حتی یک سانت هم خالی از کارها و چیز های جالب نمی بینید. مراحل Oblivion مانند سایر بازی های خطی سبک RPG بزرگ، دوست داشتنی و زیبا هستند. صرفا شما با انجام دادن بخش ها و مراحل اصلی موجود در بازی 90% از کل بازی را از دست می دهید که البته همین 10% هم بیش از 40 ساعت از وقت شما را خواهد گرفت. این اغراق نیست و بازی کردن Oblivion به طور کامل ماه ها شما را سرگرم خواهد کرد و نه فقط چندین روز.
اگرچه عظمت محیط بازی در سایه ی طراحی عالی محیط، ماموریت ها، و گیم پلی مناسب اصلا آزار دهنده نیست اما کمک دهنده های مسافرت سریع هم برای گیمر فراهم شده و این به گیمر ها اجازه می دهد به وسیله نقشه به سرعت به نقاط قبلی که رفته اند برگردند. که این یکی از مشکلات موجود در Morrowind را برطرف کرده بود. برای مقایسه این دو بازی می توان به چگونگی مسافرت در دو بازی معروف World of Warcraft و Guild Wars اشاره کرد که در اولی می توان از تعداد محدودی teleporter استفاده کرد ولی در دومی می توان از هر نقطه به هر شهری که قبلا به آن وارد شده بودید سفر کرد. همچنین جهت یابی در بازی وجود دارد که گیمر را برای جابجای در محیط بازی بسیار کمک می کند. به هر حال این ابزار جهت یابی به زیبایی با محیط بازی همراه شده اند.
از زیبایی های Tamriel این است که هیچ کدام از ماموریت های آن غیر طبیعی نیستند، همه ی آنها از یک سیاست سرچشمه می گیرند، کیفیت روابط موجود در بازی. کارهایی که انجام می دهید با یکدیگر رابطه دارند و بر روی همه چیز تاثیر می گذارد.




ماموریت های جانبی و حتی موقعیت های اتفاقی همه و همه با یک داستان اصلی در رابطه هستند. مثال مورد علاقه ی من یک اتفاق است که طی آن من یک مجسمه پیدا کردم که آن را برداشتم و فروختم و با کسی صحبت کردم که 11 عدد از این مجسمه های کم یاب را از من می خواست. او نظری در مورد مکان مخفی شدن مجسمه ها نداشت، فقط آنها جایی در دنیای بازی بودند...همین!!!...این یک ماموریت خیلی بزرگ بود که طی آن بخش بزرگی از دنیای بازی باید زیر و رو می شد و تازه وقتی من این ماموریت را به پایان رساندم شخص دیگری در شهر امپراطوری از من خواست تا آنها را برایش بدزدم!!!
این نوع از ماموریت های مرتبط به هم در همه جای بازی وجود داشت. بعضی وقتها گیمر ها شایعاتی در مورد دزدی در شهرها می شنوند و مواقع دیگر که از باران به داخل یک خانه اشرافی پناه می برند ناگهان متوجه می شوند که صاحب خانه به طور مرموزی ناپدید شده (که به هر حال این کار را شما در زمان و مکانی دیگر انجام داده اید)
شخصیت هایی که در ماموریت های مختلف وجود دارند کاملا مطابق شخصیت و موقعیتشان در دنیای بازی هستند. وقتی که گیمر ها ماموریت ها را به پایان می رسانند، روی دنیای بازی هم تاثیر می گذراند. وقتی که یک مغازه دار می میرد مغازه ی او تعطیل می شود. شهر ها با هم می جنگند و خط ماموریت ها به خاطر اقدامات گیمر تغییر می کنند.
در آغاز بازی بزرگی آن به شما احساس بازی، بازی های همیشه آنلاین را القا میکند و گیمر می تواند رشد کند و دنیای بازی را واقعا تغییر دهد. در واقع دامنه ی اختیارات شما هیچ وقت تمام نمی شود. بنابراین شما اگر می خواهید جستجو کنید و چیزهای جدید کشف کنید، بازی ای که از آن صحبت می شود بهترین انتخاب شماست.




تکنولوژی Tamriel
یکی از جذابیت های مهم بازی تکنولوژی به کار رفته در ساخت آن است.
گرافیک بسیار زیبا و صدای بسیار عالی ارزش بازی Oblivion را دو چندان کرده. شما می توانید به وارث امپراطوری کمک کنید یا اینکه با انگیزه های شخصی خود پیش روی کنید. شما در این بازی واقعا نقش آفرینی می کنید چیزی که خیلی از بازی های RPG اخیر از آن غافل شده اند. این بازی برعکس تمام بازی های MMORPG است که کاراکتر ها مثل علف در آنها سبز می شوند و گیمر های دیگر آنها را ساخته اند و بازی را از آن انباشته کرده اند یا مثلا بازی های خطی ژاپنی که در آنها شما بیشتر ناظر هستید تا عامل.
گرافیک بازی از نظر تکنیکی و طراحی متحیر کننده است. نورهای پویا و کوه های طبیعی به راحتی دنیای آن را به دنیای بسیار زیبا تبدیل کرده است و حتی در چیز های دیگر هم این قدرت فوق العاده گرافیکی به چشم می خورد. درخشش طلایی و گیج کننده ی خورشید در هنگام غروب و ترسی که از راه رفتن آهسته در محل زندگی موجودات مخوف به گیمر دست می دهد، رقص سایه ها در نور لرزان مشعل و ... همه و همه گواه قدرت گرافیکی این بازی است.
متاسفانه، همه ی این تکنولوژی پیش رفته احتیاج به سیستم قدرتمندی دارد. به سیستم های ضعیف اصـــــــلا فکر نکنید. این سیستم ها ممکن است که بازی را اجرا کنند اما نمی توانید آنرا به راحتی بازی کنیدو از بازی لذت ببرید. حتی به عنوان مثال با سیستم نسبتا قوی (AMD Athlon 3200+, 1GB Ram, Geforce 6800) هم من برای اینکه به فریم ریت خوبی برسم مجبور شدم رزولوشن را پایین بیاورم و تعدادی از جلوه های گرافیکی را خاموش کنم.
خب از بحث گرافیک خارج می شویم و به هوش مصنوعی می پردازیم. شخصیت های بازی بر اساس زندگی متداول ما و نیازهای اولیه کارهای خود را انجام می دهند و با ملاحظه ی این وضعیت شما احساس بهتری از زنده بودن را در بازی تجربه می کنید.
اگر چه هوش مصنوعی بازی به باور پذیرتر شدن آن کمک شایانی می کند اما همیشه این وجه از بازی خوب به نظر نمی رسد. برای مثال شما می توانید به خانه ی دیگران وارد شوید و برای گفت و گو آنها را بیدار کنید و البته وقتی آنها بیدار می شوند طوری رفتار می کنند که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده. یکبار من مقدار خیلی زیادی غذا از خانه ی یک نفر دزدیدم و دیدم که آنها برای پیدا کردن غذا به تکاپو و تقلی افتاده اند! وضعیت زنده بازی، من را برای محافظت دنیای آنها از Oblivion بیشتر تحریک کرد. البته بعضی وقتها هم شخصیت های بازی نسبت به رفتار ما به بن بست بر می خورند و آن طور که باید برخورد مناسبو طبیعی صورت نمی گیرد. نگهبانان ناگهان ظاهر می شوند بدون اینکه کسی آنها را خبر کرده باشد، شاید البته موضوع از آنجا آب بخورد که یکی از آنها شما را هنگام باز کردن قفل در دیده است. هر چند شخصیت های بازی دوست داشتنی هستند اما آنها برای حفظ جان خود تلاش چندانی نمی کنند.
مسئله دیگر این است که در تمام این دنیای به اصطلاح زنده شما حتی یک دستشویی هم نمی توانید پیدا کنید!
در Oblivion محیط اغلب آنطور که شما از کار خود انتظار دارید عکس العمل نشان می دهد. اگر شما احساس خوبی نداشته باشید شخصیت های بازی از وضعیت بیماری شما سوال می کنند و یا شخصیت های بازی شما مانند یک قهرمان با شما برخورد می کنند اگر فقط یک بار آنها را از خطر دروازه های Oblivion و نابودی دنیا نجات داده باشید. در بعضی موقعیت ها شخصیت ها از شما و شمشیرتان می ترسند و یا اگر از آنها دزدی کنید آنها نگهبانان را برای دستگیری شما فرا می خوانند. نکته دیگر اینکه واقع گرایانه بودن و باور پذیر بودن همیشه جالب نخواهند بود. شما آزادید که هر کاری را انجام دهید اما آیا تا به حال سعی کرده اید در منطقه ی حفاظتی یکی از نگهبان ها وقتی مستقیم دارد به شما نگاه می کند جیب او را بزنید؟
البته نظر به اینکه همه ی این مشکلات در این بازی وجود دارد اما به طور شگفت آوری شما نمی توانید مشکلات بیشتری در بازی پیدا کنید.




کنترل بازی هم بیشتر به نظر می آید که برای XBOX360 طراحی شده تا برای سیستم های PC و واقعا چرا تنظیمات کنترل به آن راحتی و خوبی که باید طراحی نشده؟ یا مثلا چرا من نمی توانم هر کلیدی را که می خواهم برای اینونتوری خود قرار دهم؟ یا مثلا چرا نقشه را نمی توانم به صورت تمام صفحه در آورم؟
در بعضی مواقع هم باگ هایی در بازی رخ می دهد و ذکر این نکته هم لازم است که بازی با کارت های گرافیکی سری FX مشکل دارد، یا در بعضی مواقع کرش می کند و به محیط Desktop بر میگردد. در مورد انیمیشن ها هم ترجیحا صحبت نمی کنم و کشف بقیه مشکلات را به عهده شما میگذارم... موارد موجود در Oblivion از تمام بازی های RPG قبلی بهتر است و ساخت بازی به بهترین وجه صورت گرفته است کیفیت داستان و عکس العمل های شخصیت ها.
از مبارزات نفس گیر تا پیدا کردن جزییات ریز در بازی. باز کردن قفل ها، سیستم کیمیاگری و عاقبت ساخت جادوهای شخصی و آموزش تمام رنگی بازی با فایل PDF، تمام کتاب های بازی را شما می توانید بخوانید و در نهایت همه ی این چیز ها با هم آمیخته شده اند تا Oblivion را برای مدت های مدید به یکی از بهترین و ماندنی ترین و طولانی ترین بازی ها تبدیل کند.
البته نداشتن بخش مولتی پلیر برای بازی ای به این بزرگی کمی ناراحت کننده است.

و در نهایت عظمت Oblivion
با تمام نظرات فوق برای من خیلی سخت است که خودم را در مقابل Oblivion کنترل کنم و واقعا سخت است که بازی RPG را در حد و اندازه Oblivion بتوانیم پیدا کنیم.
خالقان Bethesda دنیای بی نظیر و بسیار زیبایی را خلق کرده اند و دنیایی باورنکردنی را برای لذت بردن از اوقات بیکاری برای شما فراهم کرده اند پس مطمئن باشید که بعد از خرید بازی مدت ها احتیاجی به بازی های دیگر ندارید    http://www.ehsangame.parsiblog.com


+ نوشته شده در  چهارشنبه 87/6/6ساعت 1:1 عصر  توسط ehsan saberian |  نظر
سبک: FPS
سازنده: Infinity Ward
ناشر: Activision
پلتفرم: PS3 و Xbox 360 و PC
تاریخ انتشار: سال 2007                        

اگر از طرفداران بازیهای اکشن اول شخص باشید آن هم از نوع جنگ جهانی حتما نام Call of Duty را شنیده اید. بازیی که اولین شماره اش در سال 2003 فقط برای PC آمد. بازیی که با آمدنش تغییر و تحولات زیادی در بازی ایجاد کرد. شماره اول این بازی با یک انقلاب کامل و بزرگ همراه بود. بازی COD1 به قدری زیبا و قشنگ بود که از مجلات و سایت و از خیلی نمایشگاه ها جایزه بهترین بازی سال را گرفت. وقتی خبر از ساختن شماره 2 این بازی شد خیلی ها خوشحال شدند و برای آن ثانیه شماری می کردند. با آمدنش یک انقلاب دیگر به پا افتاد. ایندفعه شرکت Infinity Ward (خالق بازی COD) شماره دو این بازی را برای PC و Xbox 360 بیرون داد. تاریخ انتشار این بازی نزدیک با تاریخ انتشار کنسول Xbox 360 بود به همین دلیل اولین گزینه برای خرید بازی برای مردم همین بازی Call of Duty 2 بود. به همین دلیل این بازی یکی از پر فروش ترین بازیهای این کنسول شد. (تاریخ انتشار کنسول XBOX 360 22 نوامبر سال 2005 هست) با این بازی یکی از بهترین بازیها بود ، این بازی هم برای PC و هم برای Xbox 360 فروش زیادی کرد. مدت زیادی نگذشت که شرکت Activision در E3 اعلام کرد که با شرکت Treyarch در حال ساخت سومین از شماره این بازی هست. یکی از بدترین خاطرات PC بازها شاید همین خبر باشد! (بگو برای چی؟) برای اینکه Treyarch بازی اعلام کرد که COD3 برای همه کنسول ها به جز PC خواهد آمد. هیچ کس از بدبین ترین PC بازها فکرشو نمی کرد که اینطوری بشود. بازیی که با PC متولد شده است آن را ترک کند. شاید برایتان سوالی پیش آمده که Treyarch چی هست؟ Treyarch نام شرکت سازنده COD2 بر روی PS2 هست. بازی Cod3 را می توان ضعیف ترین نسخه از سری بازی COD دانست. اما خوب نسخه سوم این بازی هم فروش بسیار خوبی داشت. خوب حالا در چند مدت پیش (19 آپریل) متوجه شدیم که شرکت Infinity Ward در حال ساخت چهارمین از این بازی است! یکی از جنجالی ترین و پر بازدیدترین خبر همین خبر ساختن نسخه چهارم این بازی با نام Call of Duty 4: Modern Warfare بود. (شرکت Activision دموی 1 دقیقه و 37 ثانیه این بازی را در اینترنت گذاشته است). خوب شاید شما هم مثل من بسیار خوشحال شدید اما مهمتر از این خبر این هست که این بازی دیگر درمورد جنگ جهانی دوم نیست!!! (چی؟!!!) بله دیگر داستان بازی مربوط به جنگ جهانی دوم نمی شود دیگر از تفنگ ها و تانک ها و نقشه های قدیمی خبری نیست بلکه در این نسخه با جدیدترین سلاح ها و وسایل و... رو به رو هستیم. دیگر لباس های دشمنان و یارانتان لباس های قدیمی و خاکی نیست. یکی از راه های جذب بازیباز تغییر دادن یک چیز بزرگ هست مثلا شرکت کپکام برای بازی DMC4 دست به کار بزرگی زد و شخصیت محبوب و دوست داشتنی خود را دشمن کرد. حالا شرکت Infinity Ward دست به یک کار بزرگتری زده هست و آن هم این هست که دیگر حال و هوای قدیم را رها کرده و بعد از این که به راحتی بازی MOH مال شرکت EA را شکست داد به سراغ یک بازی دیگر EA به نام Battlefield رفته است تا آن را هم شکست بدهد.





مرد بد اصلی بازی ,یک روسی وطن پرست به نام Zakhaev (زاخاو) کسی که چیزی بیشتر از باز گرداندن روزهای باشکوه اتحاد شوروی سابق را دوست ندارد. Zakhaev ، کسی که توسط بازرگانان جدایی طلب روسی ، مافیا و ارتشی ها برگشته است.بنابراین تعداد زیادی جنگ افزارهای نظامی پیشرفته در اختیار دارد که با استفاده از آنها بدون معطلی یک جنگ چریکی در کشور مادریش به راه می اندازد. البته ، او می داند که کشورهای قدرتمند دنیا بالاخره به جنگ کوچک او درگیر می شوند.او با یک کمین می خواست نیروهای آمریکایی رو فریب دهد اما خوشبختانه بریتانیا Zakhaev را به شدت تحت نظر داشت – البته با کمک منابع قابل اعتماد روسیه ای – آنها سرانجام هدف اصلی او را پشت این درگیری ها فهمیدند.


اولین چیزی که بدون شک شما را جذب خواهد کرد گرافیک بسیار بسیار زیبای بازی هست (خدا به داد PCبازها برسه!). در دموی جدید بازی دیده می شد که یارانتان به وسیله طناب از هلیکوپتر به داخل کشتی می رفتند که باران هم می بارید که واقعا دیدنی بود! باران بسیار طبیعی بود و دشمنان و محیط به قدری زیبا طراحی شده اند که تشخیص دادن آن از واقعیت سخت هست! یر یک درخت می گذشت و ما به وضوح می توانستیم عبور نور خورشید از میان شاخ و برگهای درختان و افتادن آن بر روی زمین و صورت او مشاهده کنیم نبردها بسیار دیدنی و جذاب شده استو دیگر به لطف فیزیک و تخریب پذیری محیط نمی توانید پشت دیوارهای باریک پناه بگیرید چون تیر از آنها عبور می کند که باعث صدمه دیدنتان می شود که مانند نسخه پیش اگر در جایی پناه بگیرید به طور اتوماتیک سلامتیتان برمیگردد. در بازی فقط شما نمی جنگید ، صدها نفر در کنار شما با صدها نفر در مقابله تان می جنگند که واقعا دیدنی هست حتی در آسمان هم مبارزه هست و ممکن هست یک هلیکوپتر منفجر شود و دقیقا روی سرتان سقوط کند! پس مواظب باشید!


محیط ها بسیار متنوع هست و از کشتی و شهر گرفته تا اتاق های تنگ و گشاد! مبارزه خواهید کرد. البته سازندگان بازی اعلام کرده اند دیگر از جنگل خبری نخواهد بود چون این محیط باعث می شود بازیباز دید خوبی نداشته باشد. گفته شده موتور بازی هم DX9 و هم DX10 را پشتیبانی خواهد که سرعت فریم هم ثابت روی 60 هست که خوشحال کننده هست. گفته شده قسمت چند نفره 32pc  بازیکن و x360 شانزده و PS3 دوازده بازیبکن را ساپورت می کند که باید خیلی تماشایی باشد http://www.ehsangame.parsiblog.com
+ نوشته شده در  چهارشنبه 87/6/6ساعت 12:56 عصر  توسط ehsan saberian |  نظر
حتما نسخه های 2 بعدی بازی Prince of Persia را به خاطر دارید که بسیار سرگرم کننده و موفق از آب در آمد و یکی از به یاد ماندنی ترین بازی های تاریخ بود! بعد از آن Prince of Persia پا به دنیای 3D گذاشت و نسخه ی 3 بعدی آن با نام Prince of Persia 3D منتشر شد که با وجود زیبایی هایی که داشت چندان موفق نبود و عملا شکست خورد. چند سال بعد یعنی در سال 2003 جردن مکنر (خالق POP) با همکاری شرکت UBI Soft اقدام به تولید نسخه ی جدیدی از این بازی به نام The Sands of Time کرد که طرفداران زیادی پیدا کرد. به همین خاطر شرکت UBI Soft در سال 2004 نسخه ی دیگری از بازی را به نام Warrior Within منتشر کرد که با اینکه بیشتر به سمت اکشن سوق یافته بود ولی باز هم بازی خوبی از آب در آمد. اما بعد از آن  نسخه ی جدیدی از این بازی که آخرین قسمت از سری سه گانه شن های زمان می باشد توسط استودیوی Montreal ساخته شد که در اینجا قصد داریم اطلاعاتی راجع به این نسخه که با نام Prince of Persia: The Two Thrones عرضه شده است بدهیم. ابتدا خلاصه ی از دو قسمت قبلی را بیان می کنیم:
در قسمت اول شاهزاده ی جوان و بی تجربه ناخواسته شن های زمان را آزاد کرد و تمام اطرافیان خود از جمله پدرش را به موجوداتی عجیب و غریب و شیطانی تبدیل کرد اما بعد به کمک فرح (دختر ماهاراجه ی هند) توانست زمان را به عقب باز گرداند و همه چیز را درست کند غافل از این که با این کار شکافی در زمان ایجاد کرده است. در قسمت دوم دیدیم به خاطر اشتباهی که شاهزاده کرده بود ، محکوم به مرگ شد تا شکاف ایجاد شده در زمان از بین برود اما شاهزاده با سفر به جزیره ی زمان و پیدا کردن ملکه ی زمان (Kaileena) توانست سرنوشت خود را عوض کند و با موفقیت و به همراه Kaileena به شهر بابل (Babylon) برگردد.
داستان قسمت سوم از این قرار است که وقتی شاهزاده به شهر می رسد متوجه می شود که شهر غرق در آتش است. در نزدیکی شهر کشتی شاهزاده مورد حمله قرار می گیرد و کشتی غرق می شود و سربازانی که Babylon را تصرف کرده بودند Kaileena را با خود می برند. شاهزاده به کمک او می شتابد اما Vizier (عامل تمامی این مشکلات) که قول قدرت را داده است Kaileena را می کشد و به موجودی جاودانه تبدیل می شود و شن های زمان مجددا آزاد می شوند. در این گیر و دار خنجر زمان (The Dagger of Time) به دست شاهزاده می افتد و به صورت ناگهانی خود شاهزاده هم تبدیل به یک نیمه Sand Creature می شود که فقط شکل و شمایل او عوض شده ولی عقل او سر جایش است. شاهزاده تصمیم می گیرد تا همه چیز را درست کند و شهر را به حالت اولیه ی خود در بیاورد ولی ...


از نظر خط داستانی با وجود اینکه T2T دنباله ای بر WW است اما به هیچ وجه پیچیدگی و جذابیت داستان WW را به همراه ندارد و داستان کاملا ساده و مشخص روایت می شود.
همانطور که گفته شد در طول بازی در نقش 2 شخصیت بازی می کنید: یکی حالت عادی و دیگری Dark Prince. حالت عادی او درست مانند شماره های قبلی بازی است اما حالت Dark Prince تفاوت هایی دارد. مهمترین تفاوت این است که شما سلاح جدیدی در اختیار دارید که همان زنجیر شماست و سلاحی قوی برای از بین بردن دشمنان می باشد. از دیگر تفاوت های مهم این است که وقتی در حالت Dark Prince هستید ، عمر شما هر لحظه در حال کم شدن است و شما باید سریعا توده های شنی را پیدا کنید تا عمر شما دوباره پر شود و این می تواند گاهاً دردسر ساز باشد. همچنین شما نمی توانید به اراده ی خود به Dark Prince تبدیل شوید و این امر خود به خودی است. فقط وقتی که وارد آب می شوید به حالت اولیه ی خود باز می گردید.

بازی در مجموع دچار تغییرات زیادی نشده است و کماکان از سبک گذشته پیروی می کند. اما نکات جدید به بازی اضافه شده اند که تا حدودی خوب و تا حدودی بد هستند! مهمترین تغییر GamePlay همین تبدیل شدن به Dark Prince است که در بالا توضیح داده شد (البته این حالت در Warrior Within هم وجود داشت. زمانی که شاهزاده Mask of Wraith را به صورت زد به یک موجود شنی تبدیل شد که تا حدود زیادی خلق و خوی همین Dark Prince را داشت!)
از نکات دیگر اضافه شده به بازی صدای وجدان (!!) شاهزاده است که در جاهایی از بازی به گوش می رسد و شما را راهنمایی می کند. راهنمایی های او عمدتاً مفید و بعضی اوقات راهنمایی های او کلید حل مشکل هستند که در پیشروی در بازی به شما کمک می کند. اما صحبت هایی که در بین بازی میان شاهزاده و وجدانش رد و بدل می شوند بعضا فوق العاده اعصاب خورد کن هستند و به هیچ عنوان قابل تحمل نیستند!
حرکات آکروباتیک شاهزاده از شماره های قبلی بازی به جا مانده فقط چند حرکت جدید به آنها اضافه شده است. مانند Warrior Within ، در T2T هم پرنس توانایی استفاده از ? سلاح به صورت همزمان را دارا می باشد. در تمام طول بازی Dagger of Time در دست راست شاهزاده قرار دارد و سلاح هایی که از دشمنان به جا می مانند هم در دست چپ شاهزاده قرار می گیرند. Combo های شاهزاده در هنگام مبارزه بسیار به Combo های Warrior Within شبیه است و تقریبا نکته جدیدی ندارد. همانطور که گفته شد حرکات شاهزاده در حالت عادی با حرکات او در حالت Dark Prince کمی تفاوت دارد. هنگامی که در نقش Dark Prince بازی می کنید تمامی Combo ها به وسیله زنجیری که Dark Prince در دست دارد انجام می شود. همچنین می توانید از زنجیرتان برای کشیدن سکو ها و یا آویزان شدن از مشعل ها و میله ها استفاده کنید.

دیگر قسمتهای اضافه شده به T2T حالت Stealth یا مخفی کاری است که با کمک آن می توانید Speed Kill (کشتن سریع) انجام دهید یعنی از پشت به دشمن نزدیک شوید و سپس با خنجر او را بکشید. هنگامی که از پشت به دشمن نزدیک می شوید می توانید با فشار دادن کلید E وارد Speed Kill Mode شوید ، در این حالت شاهزاده دشمن را غافلگیر کرده و از پشت به او حمله می کند. سپس نوبت شماست که با فشار دادن مجدد کلید تعیین شده در زمان هایی که مشخص می شود دشمن را به طور کامل از پای در آورید! اما اگر اشتباه کنید و کلید ضربه را در زمان مناسب فشار ندهید دشمن فورا دفاع کرده و بر می گردد. در مکان های به خصوصی از بازی او دوستانش را هم خبر می کند که آن وقت کارتان کمی مشکل می شود! همچنین تکنیک Speed Kill برای شکست دادن رئیس های بازی هم کاربرد فراوانی دارد.
یکی از نوآوریهای جالب T2T بخش ارابه رانی بازیست که هیجان نسبتا بالایی دارد. البته مدت زمان بخش ارابه رانی بسیار کوتاه است و تنها در چند قسمت کوچک بازی باید به وسیله ارابه از دست دشمنان فرار کنید و یا آنها را تعقیب کنید. دشمنان موجود در بازی همچنان موجودات شنی هستند که در اشکال مختلف! در دسترس می باشند. همچنین غول هایی که در WW وجود داشتند با شکل و شمایلی کمی متفاوت در T2T هم حضور دارند. در T2T معماهای نسبتا ساده ای نیز وجود دارند که برای حل کردن آنها نیاز به کمی تفکر دارید.

متاسفانه بازی نسبت به ? نسخه قبلی بسیار کوتاه است و تنها در عرض ?? الی ?? ساعت می توانید بازی را به اتمام برسانید که یکی از مشکلات بزرگ بازیست. البته WW و SOT هم چندان طولانی نبودند اما T2T رسما کوتاه است!
کنترل بازی نسبتا راحت بوده و ظرف چند دقیقه می توانید آن را یاد بگیرید. اما در بعضی از صحنه ها کنترل بازی بسیار بد میشود و تقریبا بازی از کنترل شما خارج میشود و شاهزاده به هر سمتی که دلش میخواهد حرکت میکند! این مشکل در The Sands of Time و Warrior Within هم وجود داشت و در The Two Thrones همچنان باقیست و کوچکترین تلاشی برای رفع آن انجام نشده است !کنترل قسمت ارابه رانی بازی نیز دارای مشکلاتی است T پیچیدن و تغییر مسیر بسیار دشوار است و با کوچکترین اشتباهی ارابه شما به دیوار برخورد کرده و خرد می شود .در مجموع بخش کنترل بازی را می توان یکی از ضعیف ترین بخش های بازی دانست. هوش مصنوعی بازی مانند نسخه های قبل در سطح معمولی بوده و هیچ گونه حرکت جالب و خاصی از دشمنان دیده نمی شود. البته اشکال خاصی نیز در این قسمت وجود ندارد و در کل هوش مصنوعی بازی با توجه به سبک و شرایط بازی قابل قبول است.
برای بازیافتن سلامتی از دست رفته و همچنین ذخیره کردن بازی همچنان باید آب بنوشید! ضمن اینکه Life Upgrade ها کماکان به قوت خود باقی هستند و می توانید با یافتن آنها میزان سلامتی خود را افزایش دهید .توانایی های شاهزاده در کنترل کردن زمان هم از دیگر نکات بازمانده از ? نسخه قبلی می باشد.
از مشکلات قابل توجه The Sands of Time این بود که شاهزاده ی ایرانی و فضای بازی تقریبا هیچ ارتباطی به ایران باستان نداشتند اما این مشکل در T2T به خوبی رفع شده است به طوری که ممکن است نقش های هخامنشی را روی دیوار ها یا روی زمین ببینید.

موتور گرافیکی بازی همان موتور گرافیکی Warrior Within با کمی تغییرات می باشد . فضای بازی بسیار وسیع است و شما بازی را در قصر، روی برج ها ، در شهر و حتی باغ های معلق بابل انجام می دهید. طراحی محیط ها به خوبی صورت گرفته و کاملا گیمر را راضی نگه می دارند. طراحی مراحل T2T بسیار شبیه به مراحل زیبای SOT است و محیط های تاریک WW در T2T به چشم نمی خورند. از مشکلات نسبتا کوچکی که در گرافیک بازی ایجاد می شود این است که شاید گاهی مانعی سر راه شما باشد که نتوانید از آن عبور کنید ولی به محض این که بازی را دوباره لود می کنید مانع مورد نظر غیب می شود و می توانید به راه خود ادامه دهید. این مشکل در بعضی مواقع که از محل سیو کردن خیلی دور می باشید می تواند بسیار اذیت کننده باشد. بر خلاف طراحی محیط ها و مراحل ، در طراحی کاراکتر ها مشکلاتی به چشم می خورد. ضمن اینکه تقریبا چهره بیشتر شخصیت ها در نسخه جدید تغییرات کوچکی کرده است (و حتی صدای آنان عوض شده است!) که موضوع چندان جالبی نیست. از نظر گرافیکی در میان نسخه های XBOX ، PS2 ، GC و PC نسخه PC بهترین گرافیک را دارد.
صدا گذاری بازی بسیار خوب و معقول است به طوری که در حال جنگ موسیقی بازی هیجان زیادی را به گیمر القاء می کند و در زمان هایی که در حال حل معما یا انجام دادن حرکات آکروباتیک هستید موسیقی بازی بسیار آرامش بخش است. اما در این مورد مشکل هم وجود دارد و آن این است که موسیقی بازی زمانی عوض می شود که شما به دشمن فقط نگاه کنید نه این که محیط بازی عوض شود. مثلا اگر شما در طبقه ای ایستاده اید که کسی در آن نیست ولی در طبقه ی بالای شما کسی هست ، و شما به او از پایین نگاه کنید موسیقی بازی هیجان انگیز می شود و وقتی دوباره پایین را نگاه می کنید موسیقی دوباره عوض می شود. خوشبختانه موسیقی سبک Rock که در Warrior Within وجود داشت به کلی از میان رفته و در T2T شاهد موسیقی هایی بسیار زیبا با سبک ایرانی هستیم. از نظر سبک موسیقی T2T بسیار به SOT نزدیک است.
در کل اگر T2T کمی طولانی تر بود و داستان پیجیده تری داشت می توانست به بهترین نسخه سه گانه Prince of persia تبدیل شود. با این وجود T2T بازی جذاب و زیبائیست و اگر از ? نسخه قبلی بازی لذت برده اید بدون شک از The Two Thrones هم لذت خواهید برد. انجام این بازی به تمامی علاقمندان بازی های سبک سوم شخص توصیه می شود!     http://www.ehsangame.parsiblog.com

+ نوشته شده در  چهارشنبه 87/6/6ساعت 12:49 عصر  توسط ehsan saberian |  نظر
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
 
صفحه نخست
پروفایل مدیر وبلاگ
پست الکترونیک
آرشیو وبلاگ
عناوین مطالب وبلاگ
درباره وبلاگ
ehsan saberian
این وبلاگ مخصوص نقدوبررسی پیشنمایش و کدورمز بازی ها می باشد

پیوندهای روزانه
رمزمره نویسی [355]
بازی [377]
[آرشیو(2)]
نوشته های پیشین
رمزبازی gta ivبرایxbox360
رمزبازیgta5برایps2
رمز بازی need for speed carbon برای ps2
رمز بازی:GUITAR HERO 2 برای xbox360
رمزGTA IV برای PS3
رمز بازی:LOST PLANET برای xbox360
رمز بازی سیمز ۲ برای ps2
رمز های بازی GTA:vice city stories برای ps2
مقایسه ps3 و xbox360
خنده دار
معرفی mafia2
نقد بازی Rule of Rose
نقد و نگاهی به بازی Smack Down VS Raw 2008
نقد بازی MASS effect
نقد بازی gta iv
نقد بازی Final Fantasy XII
نقد بازی Kane & Lynch
نقد بازی استراتژی Caesar Iv
نقد بازیBrothers In Arms
نقد بازیresitance Fall Of Man
نقد بازی Darkness
نقد بازی Bully
نقد Assassins Creed
نقد hitman blood money
نقد و بررسی بازی GTA 5 : San Andreas
نقد بازی Prince of Persia: The Two Thrones
نقد و بررسی بازی Call Of Duty 4
نقد بازی The Elder Scrolls IV: Oblivion
نقد و برسی بازی tmnt
نقد کوتاه F.E.A.R:Extraction Point
نقد بازی Company of Heroes
نقد بازی Medal Of Honor Airborne
نقد بازی Half-Life 2: Episode One
نقد بازی Jade Empire: Special Edition
نقد Dark Messiah of Might & Magic
نقد و بررسی بازی Tom Clancys Rainbow Six: Vegas 2
نقد بازی Scarface : The World is Yours
نقد بازی Pro Evolution Soccer 2008
نقد بازی S.T.A.L.K.E.R.: Shadow of Chernobyl
مقایسه Prince of Persian وGod of War
نقد و بررسی بازی Command & Conquer 3: Tiberium Wars
نقد و بررسی بازی Turning Point: Fall of Liberty
نقد و بررسی بازی doom 3
نقد و بررسی بازی crysis
نقد بازی devil may cry 4
نقد بازی nfs:carbon
نقد بازی Lost Planet
نقد و بررسی Call Of Duty 4
نقد و بررسی بازی Resident Evil 4
بازی های برتر Xbox 360 و Ps3
نقد بازی Ghost Recon
نقد بازی God of War2
نقد بازی god hand
نقد بازی Gears of War
نقد بازی driver4
نقد بازی the god father
نقد و بررسی بازی need for speed pro street
نقد بازی Okami
نقد و بررسی ‌BaterField:Bad Company
نقد و بررسی بازی Race Driver GRID
نقد بازی mercenaries2:world in flames
نقد بازی spider man 3
نقد بازی sims3
نقد و بررسی بازی Uncharted Drakes Fortune
نقد بازی Resident Evil5
نقد و داستان بازی Prince OF Persia 4
پیشنمایش بازی Legendary
کشتی کج باز ها کلیک کنند
ماشین های جدید
نقد بازی fallout 3
call of duty modern warfar 2 پیشنمایش بازی
نقد بازی FAR CRY 2
نقد بازی Assassin's Creed 2
آرشیو موضوعی
بازی .

495136: کل بازدیدها -

10: بازدیدهای امروز -

67: بازدیدهای دیروز -

 

 RSS

POWERED BY
BLOGFA.COM